۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۵)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)
ادامه
 

·     زمین خاموش بود و آسمان، خاموش

·     تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش، گوش

 

·    به یال کوه ها لغزید ـ کم کم ـ پنجه خورشید

·    هزاران نیزه ی زرین، به چشم آسمان پاشید

·     نظر افکند آرش سوی شهر، آرام:

·    کودکان بر بام

·    دختران بنشسته بر روزن

·    مادران ـ غمگین ـ کنار در

·    مردها در راه

·     سرود بی کلامی با غمی جانکاه

·    ز چشمان برهمی شد با نسیم صبحدم همراه:

·    «کدامین نغمه می ریزد

·     کدام آهنگ آیا می تواند ساخت

·    طنین گام های استواری را که سوی نیستی مردانه می رفتند؟

·     طنین گام هایی را که آگاهانه می رفتند؟»

 

·    دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز

·    راه وا کردند

·     کودکان از بام ها او را صدا کردند

·    مادران او را دعا کردند

·     پیر مردان چشم گرداندند

·     دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ

·    همره او قدرت عشق و وفا کردند

·     آرش اما همچنان خاموش

·    از شکاف دامن البرز بالا رفت

·     وز پی او

·     پرده های اشک ـ پی در پی ـ فرود آمد

 

·    بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز

·    خنده بر لب، غرقه در رؤیا

·    کودکان با دیدگان خسته و پی جو

·    در شگفت از پهلوانی ها

·    شعله های کوره در پرواز

·     باد در غوغا.

 

·    شامگاهان

·    راهجویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پیگیر

·     باز گردیدند

·    ـ بی نشان از پیکر آرش ـ

·    با کمان و ترکشی بی تیر. 

 

·    آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش

·     کار صد ها صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش

·     تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون

·    به دیگر نیمروزی از پی آن روز

·     نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند

·     و آنجا را از آن پس

·    مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر