تحلیلی
از
شین میم شین
آرش کمانگیر
· زمین خاموش بود و آسمان، خاموش
· تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش، گوش
· به یال کوه ها لغزید ـ کم کم ـ پنجه خورشید
·
هزاران
نیزه ی زرین، به چشم آسمان پاشید
· نظر افکند آرش سوی شهر، آرام:
· کودکان بر بام
· دختران بنشسته بر روزن
· مادران ـ غمگین ـ کنار در
· مردها در راه
· سرود بی کلامی با غمی جانکاه
·
ز چشمان
برهمی شد با نسیم صبحدم همراه:
· «کدامین نغمه می ریزد
· کدام آهنگ آیا می تواند ساخت
· طنین گام های استواری را که سوی نیستی مردانه می رفتند؟
· طنین گام هایی را که آگاهانه می رفتند؟»
· دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز
· راه وا کردند
· کودکان از بام ها او را صدا کردند
· مادران او را دعا کردند
· پیر مردان چشم گرداندند
· دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
·
همره او
قدرت عشق و وفا کردند
· آرش اما همچنان خاموش
· از شکاف دامن البرز بالا رفت
· وز پی او
· پرده های اشک ـ پی در پی ـ فرود آمد
· بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز
· خنده بر لب، غرقه در رؤیا
· کودکان با دیدگان خسته و پی جو
· در شگفت از پهلوانی ها
· شعله های کوره در پرواز
· باد در غوغا.
· شامگاهان
· راهجویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پیگیر
· باز گردیدند
· ـ بی نشان از پیکر آرش ـ
· با کمان و ترکشی بی تیر.
· آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش
·
کار صد ها صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش
· تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون
· به دیگر نیمروزی از پی آن روز
· نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
· و آنجا را از آن پس
·
مرز
ایرانشهر و توران بازنامیدند
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر