برگردان
۱
· استقراء به استخراج احکام به کمک احکام اثبات شده و یا استخراج شده از احکام دیگر که حقیقی اند و یا حقیقی تلقی می شوند، اطلاق می شود که بر طبق قواعد استنتاج منطقی صورت می گیرد.
۲
· تعریف رایج از استقراء مبنی بر شیوه نتیجه گیری ئی که از عام به خاص (و یا منفرد) می گذرد، تعریفی محدود است.
۳
· زیرا آن شامل حال استنتاج استقرائی در منطق حکمی نمی شود.
۴
· مفهوم استقراء با مفهوم استخراج انطباق می یابد.
۵
· استدلال منطقی، فرم خاصی از استقراء محسوب می شود.
۶
· بخش دیالک تیکی استقراء را تقلیل (ردوکسیون) تشکیل می دهد و نه استنتاج (ایندوکسیون).
· (یعنی ما با دیالک تیک ددوگسیون ـ ردوکسیون (استقراء ـ تقلیل) سر و کار داریم. مترجم)
۷
· استنتاج مورد خاصی از تقلیل است.
۸
· استقراء و تقلیل وحدت دیالک تیکی با هم دارند.
۹
· استقراء و تقلیل ضمن اینکه ضد یکدیگرند، با این حال، همدیگر را پیش شرط قرار می دهند.
۱۰
· هر استقرائی باید با حکم اولیه ای شروع شود، ولی مجاز نیست که این حکم را به طور استقرائی دوباره از احکام دیگر استخراج کند.
۱۱
· احکام دیگر را هم به همین سان، اجازه ندارد که دوباره از احکام دیگر استخراج کند.
۱۲
· در غیر این صورت، با زنجیری بی پایان سر و کار خواهد داشت.
۱۳
· هر استقراء باید جائی نقطه آغاز خود را داشته باشد و با احکامی شروع شود، که به طور استقرائی نمی توانند تشکیل یابند.
۱۴
· این جور احکام اما ـ برخلاف ادعای بی وقفه فلسفه ایدئالیستی ـ بر وضوح و یا مشاهده بیواسطه مبتنی نیستند، بلکه از طریق تقلیل به دست می آیند، یعنی از طریق متد فکری ئی به دست می آیند که وظیفه اصلی اش تعمیم نتایج پراتیک ـ به معنی وسیع کلمه ـ است.
۱۵
· متد تقلیلی ضمنا به قوانین منطق صوری احتیاج دارد.
۱۶
· متد منطبق با منطق صوری را اغلب متد استقرائی می نامند.
· مراجعه کنید به استخراج، دلیل، استنتاج، تقلیل.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر