میم حجری
۵۷۱۸
سنگ سخنگو
ز کینه دور بود سینه ای که من دارم
غبار نیست بر آیینه ای که من دارم
ز چشم پر گهرم اختران عجب دارند
که غافلند ز گنجینه ای که من دارم
به هجر و وصل مرا تاب آرمیدن نیست
یکیست شنبه و آدینه ای که من دارم
سیاهی از رخ شب می رود ولی از دل
نمی رود غم دیرینه ای که من دارم
تو اهل درد نه ای ورنه آتشی جانسوز
زبانه می کشد از سینه ای که من دارم
رهی ز چشمه خورشید تابناک تر است
به روشنی دل بی کینه ای که من دارم
رهی معیری
سگ سخن جو
در این شعر رهی
عظمت اثرگذاری اثر بر صاحب اثر به روشنی تبیین می یابد:
رهی در آیینه شعرش
به خودشناسی و به لیاقت هنری خود شناسی می رسد
و
به انعکاس پوئه تیکی لیاقت هنری خویش
شعریت می بخشد:
انعکاس انعکاس را
انعکاس مضاعف را
مجددا منعکس می کند
انعکاس به توان ۳ به این می گویند.
۵۷۱۹
سنگ سخنگو
"معنای زندگی چیست؟
پدیده ای بسیار بزرگ است که در هیچ معنایی جای نمی گیرد." سادگورو
سگ سخن جو
"معنای زندگی چیست؟
پدیده ای بسیار بزرگ است که در هیچ معنایی جای نمی گیرد."
سادگورو
احسان طبری:
معنای زندگی
نبردی است
کز آن نبرد
از بند وارهند
کسانی که بنده اند
بهروزتر زیند
کسانی که زنده اند.
معنای زندگی
ادای سهم خود به توسعه بی پایان جامعه و بشریت است
۵۷۲۰
سنگ سخنگو
نقطه علامت پایان جمله است.
به معنی والسلام شد تمام است.
اخیرا مد شده که خلایق به عوض یک نقطه و یا یک علامت سؤال دهها نقطه ... می گذارند و اعصاب خواننده را درهم می کوبند.
۵۷۲۱
سنگ سخنگو
کشورها و به عبارت دقیق تر جوامع را بر پایه زیربنای اقتصادی شان متمایز می سازند:
مثلا جامعه برده داری، فئودالی، سرمایه داری...
معیار طبقه بندی قرار دادن مذهب فاقد اعتبار علمی است:
جامعه یهودی، مسیحی، اسلامی، بودایی، زرتشتی
بی معنی و عامیانه است.
ضمنا
در همه جوامع طبقاتی
گرسنگان را حتی الامکان سیر می کنند:
به طرق مختلف.
سرکوب روزه خوار (و بی حجاب و غیره)
در واقع
سرکوب دگرباشی و دگراندیشی
برای تحکیم اخلاق و استیل زیست طبقه حاکمه است
۵۷۲۲
سنگ سخنگو
نمیخواهم "بـرگ" درختت باشم
که هر پاییز ازت جداشوم
میخواهم ریشه ات باشم
که وقتی نیستی من هم نباشم.
نمیخواهم "بـرگ" درختت باشم
که هر پاییز ازت جداشوم
میخواهم ریشه ات باشم
که وقتی نیستی من هم نباشم.
سگ سخن جو
حوا و آدم
ترک بهشت کردند تا « آدم» باشند.
وابستگی در شأن «آدم» نیست.
« آدم» به شرطی « آدم» است که متکی به خود باشد:
نه
ریشه همنوع باشد و نه برگ و بار همنوع.
خودش باشد.
بسان کوهی که در دریا ایستاده است
۵۷۲۳
سنگ سخنگو
جهان اگر برپاست
هنوز کسی، کسی را دوست دارد
اگر چه دیر، اگر چه دور
معصومه صابر
سگ سخن جو
استدلال در ایام جاهلیت مدرن
استدلالی است
که
نه
به مدد دلیل تجربی و منطقی و علمی،
بلکه به مدد عکس
صورت می گیرد.
اگر تیز بنگریم،
قضیه بر عکس است:
جهان اگر برپا ست
دلیلش اگوئیسم و خودخواهی موجودات است.
حتی عشق به مولود و یا همسر
در تحلیل نهایی
به معنی خودخواهی است:
به نیت حفظ و توسعه و تکثیر نوع خود است و لاغیر.
ارادی و اختیاری هم نیست.
طبیعی و غریزی و ژنه تیکی و جبری است
۵۷۲۴
سنگ سخنگو
خاوران سند جنایت است، باید حفظ شود!
سگ سخن جو
خاوران
نمادی از نمادهای بیشمار مبارزه طبقاتی است.
هولوکاوست، آوشویتس، بوخنوالد، استالینگراد، کمون پاریس، کمون باکو، ۲۸ مرداد، قتل عام میلیونی کمونیست ها در اندونزی، خیابان های مملو از اجساد جوانان در السالوادور، کره با ۳ میلیون قربانی و با سرزمینی سوخته از ناپالم و ویتنام ...
نمادند و بس.
نماد مبارزه طبقاتی اند.
خرابات شام و عراق و لیبی و سومالی هم به همین سان.
کل الارض = خاوران
خاوران و دیگر نمادهای مبارزه طبقاتی باید تحلیل شوند و نه تجلیل خشک و خالی و تکراری
۵۷۲۵
سنگ سخنگو
نگاه کنید به ایران جوانانی که امروز سینه هایشان را سپر گلوله های مزدوران جمهوری اسلامی می کنند خاطره ی جانیازی و فداکاری فداییان را در ذهن خود دارند.
سرور
سگ سخن جو
سرور فریفته ظواهر امور است
شیفته جنجال ها و های و هو ها ست.
برای شناخت جامعه ایران
باید به تویتستان رفت و شاهد سطح توسعه فکری جوانان بود.
ما با این جوانان «انقلابی» مورد نظر سرور بیش ۵۰۰۰ هماندیشی داشته ایم و در سلسله مقالاتی تحت عنوان
کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی
منتشر کرده ایم.
به جرئت می توان گفت که در ج. ا.
نه
زندانی سیاسی به معنی حقیقی کلمه
هست
و
نه
جنبش انقلابی.
جای حزب توده به طرز تراژیکی خالی است.
فوندامنتالیسم بسان فاشیسم
سکنه جامعه را مغز زدایی می کند
به قول فروغ فیلسوف
«دیگر کسی به هیچ چیز نمی اندیشد»
(به جز حوایج نفسانی بسان بهایم)
۵۷۲۶
سنگ سخنگو
عجب دنیایی است در کله پزی ها هم
زبان ازمغز گران تر است...
درست مثل جامعه که چرب زبانها
از عاقلان ارزشمندترند...
احمد شاملو
سگ سخن جو
زبان
در
جهان
ای خردمند چیست؟
۵۷۲۷
سنگ سخنگو
احمد شاه مسعود
نه معنی آزادی را می دانست و نه معنی ملت را.
آخر سر متوجه شد که نه آزاد بوده و نه ملتی در بین بوده.
وقتی طالبان آمد گل گرفت و گلوله داد
هی از اطرافیانش می پرسید
پس چرا کسی دیگر به سراغ من نمی آید.
۵۷۲۸
سنگ سخنگو
نباید به هر کسی در زندگی خوشامد گفت. به عبارتی، طبق توصیه ی کنفوسیوس خودتان را با کسانی که به خوبی خودتان نیستند درگیر نکنید.
لیلیان گلاس
سگ سخن جو
کنفوسیوس جان
نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
خود را با همنوع درگر نکنی،
نه
خودت را می توانی بشناسی
و
نه
همنوعت را.
هماندیشی و همکاری
تنها راه خودشناسی و همنوع شناسی و جامعه شناسی است
۵۷۲۹
سنگ سخنگو
کدام منافع استراتژیکی؟
در کله اینها اصلا مغز اندیشنده نیست تا بیندیشند.
خاورمیانه را خاوران کرده اند.
نصف خاک افغانستان تحت سلطه طالبان است.
آنهم پس از ۲۰ سال توحش و خونریزی
۵۷۳۰
سنگ سخنگو
۱
بررسی چگونگی بوجود آمدن استالینیزم، جبراً مشکلاتی را از نظر فکری و روانشناختی ایجاد خواهد کرد.
یاشارخان
به این جمله باید دقت کرد:
بررسی استالینیسم از نظر مددوف
مذموم است.
چون موجد مشکلات خواهد شد.
چه مشکلاتی؟
مشکلاتی از لحاظ فکری و پسیکولوژیکی (روان شناسی و نه روان شناختی)
چرا باید تحلیل استالینیسم نه به روشنگری و آرامش روانی
بلکه به اختلالات فکری و روانی منجر شود؟
۲
مرضی چنین خطرناک، آسیب های فراوانی به جا گذاشته که هنوز درمان نشده است
در قاموس مددوف و یاشارخان
استالینیسم
نه مکتبی فکری
بلکه مرضی خطرناک است.
فرض کنیم چنین باشد.
آیا نباید در این صورت مرض خطرناک تجزیه و تحلیل و معالجه شود؟
آخر این چه مرضی است که تجزیه و تحلیلش به اختلالات فکری و روانی منجر می شود؟
۵۷۳۱
سنگ سخنگو
جهان پهلوان تختی در سفرش به اندونزی به عنوان هدیه به داریوش فروهر داده بود
سگ سخن جو
مگر داریوش فروهر در اندونزی بود؟
مگر بهتر از داریوش تحفه ای نبود که تختی به خاطرش به اندونزی برود و تحفه ای از هنرمندان اندونزی را به او بدهد؟
نکند منظور عطاران چیز دیگری باشد:
مثلا
پرده هائی مزین به تصویر زنده یاد دکتر مصدق ، کار هنرمندان اندونزی ، که جهان پهلوان تختی در سفرش به اندونزی دریافت کرده بود و پس از برگشت به کشور
به عنوان هدیه به داریوش فروهر داده بود
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر