۱۴۰۰ فروردین ۳۰, دوشنبه

من نمی گویم که شما باید مثل من زندگی کنید! (۲۰) (بخش آخر)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

متن ساده شده توسط

ریتا کویتک

برگردان

میم حجری

 

مؤخره ای محض اطلاع

 

·    در آلمان فدرال تقریبا ۱۶۰ تا ۱۸۰ هزار بی خانمان بی سرپناه وجود دارد.

 

·    اکثر آنها جا به جا نمی شوند، مثل کنراد از شهری به شهری نمی روند، بلکه در شهری می لولند.

 

·    در شهرهای بزرگ قاعدتا شبخانه هائی برای بی سرپناهان وجود دارد.

 

·    بی سرپناهان می توانند در این شبخانه ها یک، دو و یا سه شب، با مبلغی اندک شب را سحر کنند، بیشتر اما نه.

 

·    همه شبخانه ها شوفاژ و تشک و پتو ندارند.

 

·    شبخانه ها روزها بسته اند، در زمستان هم.

 

·    بی سرپناهان، بر خلاف تصور رایج، طبیعتا تنبل و تن پرور نیستند.

 

·    اکثر آنها می خواهند کار بکنند، ولی کار پیدا نمی کنند، برای اینکه آنها خانه ندارند.

 

·    بعضی از آنها را شرکت هائی برای یک روز در هفته به کار می گمارند، تا از کمک های دولتی استفاده کنند.

 

·    دلایل زیادی برای بی سرپناه گشتن انسان ها وجود دارد.

 

·    تعدادی از دلایل به شرح زیرند:

 

·    از دست دادن محل کار.

 

·    از دست دادن محل سکونت.

 

·    از دست دادن نزدیکان.

 

·    بیماری های جسمی و یا روانی، که قدرت اشتغال را از آنها سلب می کند.

 

·    بی سرپناهان چگونه می توانند زندگی عادی شهروندی را از سر گیرند؟

 

·    بسیاری از آنها می خواهند، ولی نمی توانند.

 

·    به عنوان مثال یک بی سرپناه بی کار چگونه می تواند پول برای کرایه خانه تهیه کند؟

 

·    چه کسی به جوانی که هنوز مدرسه را به پایان نرسانده، محل آموزش حرفه ای عرضه می کند؟

 

·    کسی که عمری در زندان بوده، چگونه می تواند بباوراند که بی ارزشتر از بقیه نیست؟

 

·    درست است که خیلی ها علیرغم بیکاری، بیماری، کودکی و جوانی محروم از محبت، عدم موفقیت در نیل به اهداف به نحوی از انحاء گلیم خود را از موج بدر می برند، برخی ها اما نمی توانند و باید مورد حمایت قرار گیرند.

 

·    چه کسی به بی سرپناهان کمک می کند؟

 

·    در قانون کمک های اجتماعی آلمان فدرال، پاراگراف ۷۲، ماده ۱ آمده است:

 

·    «کسانی که به سبب دشواری های اجتماعی خاص امکان شرکت در زندگی در همبود ندارند، باید برای غلبه بر این دشواری ها مورد حمایت قرار گیرند، اگر با نیروی شخصی خویش قادر به حل معضل نیستند.»

 

·    اکثر بی سرپناهان قادر نیستند به نیروی خود از دربدری و حاشیه نشینی نجات یابند و در همبود شرکت ورزند.

 

·    آنها به کمک نیاز دارند و قانون به آنها این قول را داده است.

 

·    اما وضع واقعا از چه قرار است؟

 

·    «وضع اصلا خوب نیست»، ارنست کلی، مؤلف کتاب «برادران در به در و سرگردانان شهرها»

·    او کمک هائی را که مؤسسات اجتماعی به بی سرپناهان عرضه کرده اند، بر می شمارد:

 

بکر، ۶۵ ساله، مجرد

علت بی سرپناهی

طلاق

مشکل بزرگ

بیماری، بی پولی

کمک های دریافتی

۵ مارک برای نان

 

سیمرمن، ۵۱ ساله، مجرد

علت بی سرپناهی

مهاجرت از آلمان دموکراتیک سابق

مشکل بزرگ

بیکاری، بی سرپناهی

کمک های دریافتی

وعده کمک

 

بکرکمک آشپز، ۴۳ ساله، مجرد

علت بی سرپناهی

دست شکستگی

مشکل بزرگ

بیمه نکردن کارفرما، شکایت به دادگاه کار

کمک های دریافتی

پول برای دو نان

 

کارگر، ۴۶ ساله، مجرد

علت بی سرپناهی

بیکاری

کمک های دریافتی

دو لقمه غذا

 

بیکار،  ۳۱ ساله، طلاق

چه کمکی انتظار دارد

خانه

کمک های دریافتی

بلیط اوتوبوس، کوکاکولا

و الی آخر.

 

·    گاهی برای بی سرپناهان کمک جو بلیط سفر به شهری دیگر عرضه می شود.

 

·    شهر بدین طریق خود را ازشر او خلاص می کند.

 

·    هیچکس چشم دیدن بی سرپناهان را ندارد.

 

·    افکار عمومی ـ یعنی جمعیت کشور ـ نظر مثبتی راجع به بی سرپناهان ندارد.

 

·    گفته می شود که آنها اراده ضعیفی دارند، قدرت برقراری رابطه با دیگران را ندارند، مخالف نظام اجتماعی اند.

 

·    کسی نمی پرسد که بی سرپناهان چگونه انسان هائی هستندد، چه سرگذشتی هر کدام از آنها داشته است، دلیل بی سرپناهی آنها کدام است، شیوه زیست انها چگونه است؟

 

·    جینا روک پاکو از کنراد راجع به زندگی اش پرسیده و به تحریر در آورده است.

 

·    اما باید در نظر داشت که کنراد بی سرپناه خاصی است و او شاید به این دلیل مورد پسند خواننده قرار می گیرد که او با کنراد از طریق این کتاب آشنا شده است.

 

۲۳ آوریل ۲۰۱۰

 

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر