پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
علم
ادامه
۷۲
· مارکسیسم ـ لنینیسم بر خلاف این درک غیرعلمی از وحدت و یا تفرقه و تجزیه علم، به اثبات وحدت علم و به تأکید بر وحدت علم می پردازد.
· مارکسیسم ـ لنینیسم با توجه به خودویژگی های کیفی علوم طبیعی، علوم فنی و علوم جامعتی و با تأکید بر آنها، وحدت مادی جهان و پراتیک جامعتی انسان ها را مبنای وحدت علم قرار می دهد.
· (علم عبارت است از انعکاس جامعه و جهان.
· وقتی اصل (واقعیت عینی، جامعه و جهان) از وحدت مادی برخوردار باشد، عکس (انعکاس) هم باید به ناچار وحدتمند باشد. مترجم)
۷۳
· حتی در آثار مارکس شاهد اثبات روند رشد وحدت علم بوده ایم:
· «صنعت، تاریخ واقعی مناسبت (رابطه) طبیعت و لذا علوم طبیعی با انسان است.
· تاریخ، خود، بخش واقعی تاریخ طبیعت است.
· یعنی بخش واقعی تبدیل طبیعت به انسان است.
· علوم طبیعی هم بعدها به علم الانسان مبدل خواهد گشت.
· به همانسان که علم الانسان جزو علوم طبیعی خواهد گشت.
· علم واحدی خواهد بود.»
· (مارکس و انگلس، «جلد مکمل»، بخش اول، ص ۵۴۳ و ۵۴۴)
۷۴
· علم با حوایج عملی جامعه پدید آمده است.
· علم با الزامات تولید و فن پدید آمده است.
۷۵
· علم پس از تشکیل، به نوبه خود بر تولید و فن متقابلا مؤثر افتاده است.
· علم تولید را توسعه داده است و از تولید تکانه های جدید دریافت کرده است.
· (دیالک تیک پراتیک و تئوری به شکل دیالک تیک تولید و علم بسط و تعمیم یافته است. مترجم)
· مراجعه کنید به پراتیک
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011
پایان
۷۶
· علم که نخست در چارچوب تولید پدید آمده بود و در چارچوب تولید توسعه یافته بود، بعدها از تولید جدا شده است.
· دلیل جدایی علم از تولید تقسیم کار بوده است و بعد جدایی کار فیزیکی از کار فکری بوده است.
· علم بدین طریق به حوزه نسبتا مستقلی مبدل شده است.
۷۷
· علیرغم آن، میان علم و تولید همواره رابطه متقابل دیالک تیکی وجود دارد که از مراحل متعدد توسعه گذشته است.
۷۸
· در اثر انقلاب علمی ـ فنی، دوباره ذوب علم و تولید در یکدیگر صورت می گیرد.
· اما در مرحله کیفیتا عالی تری.
· مراجعه کنید به انقلاب علمی ـ فنی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر