پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
علم
ادامه
۶۱
· از آنجا که تمییز (جدا شدن، متمایز شدن) روز افزون علم همزمان با روند اینتگراسیون (همپیوندی) در رابطه است، این امر نه به پراکندگی و تکه تکه گشتن علم، بلکه به وحدت آن منجر می شود.
۶۲
· ایده ئولوگ های بورژوازی (مثلا ویندل باند، ریکرت و غیره) و نمایندگان رویزیونیسم (م. آدلر، تایلمر، گئورگ لوکاچ و غیره) اما مدعی جدایی متافیزیکی علوم طبیعی از علوم جامعتی اند.
۶۳
· با این نظرات تلاش شده و می شود که مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه جهان بینی علمی طبقه کارگر بی اعتبار شود و حربه ایده ئولوژیکی دیگری در اختیار بورژوازی مرتجع قرار داده شود که خادم حفظ قدرت آن باشد.
۶۴
· در فلسفه نوین بورژوازی قبل از همه، نئو پوزیتیویسم است که به مثابه جریانی ایدئالیستی ـ ذهنی به مسئله علم و تئوری های علمی می پردازد.
۶۵
· اگرچه توسط نمایندگان نئوپوزیتیویسم (کارناپ، فرانک، گودمن، موریس و غیره) سلسله ای از معارف و مسئله گزاری ها توسعه داده شده است که برای متدئولوژی علم مفیدند، ولی نتایج نئوپوزیتیویسم در مجموع با نظریات مارکسیسم ـ لنینیسم ناسازگارند.
۶۶
· علم در نئوپوزیتیویسم از پیوند کلی جامعتی، از واقعیت عینی و از پراتیک جامعتی جدا می شود.
· مراجعه کنید به نئوپوزیتیویسم، پراتیک
نئوپوزیتیویسم
و
پوزیتیویسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4439
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر