۱۴۰۰ فروردین ۲۹, یکشنبه

درنگی در «نگاه رفیق عمویی به رفیق کیا» (۴)


 
نگاه رفیق عمویی به رفیق کیا
سیامک
منبع:
سایت توده ای ها

درنگی 
از
میم حجری
 
۱
آن چه که روشن است، به دست گرفتن رهبری چنین حزبی، در کنار اندیشمندان و بزرگان دیگر کار آسانی نیست. 
 
رسیدن به رهبری احزاب سیاسی

از

طریق کسب حمایت اکثریت اعضای کمیته مرکزی

میسر می شود.

در احزاب استالینیستی

باندبازی در بین است و نه روشنگری علمی و انقلابی و حقیقت پرستی.

لایق ترین شخص برای رهبری حزب توده،

سیاوش کسرایی بوده است و نه نورالدین کیانوری.

۲

رفیق کیا از چه ویژگی های برخوردار بود که رفیق جوانشیر با آن “ظرفیت ها و تواناییهای که واقعا داشت زود پذیرای نظر رفیق کیا می شد (صبر تلخ، ص ۲۷۷)

 جوانشیر

با سوادتر و اندیشنده تر از کیانوری بوده،

ولی

فاقد دانش فلسفی بوده است

و

بدون خرد کل اندیش (فلسفه) نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.

برای اینکه حقیقت در کل است و کل موضوع فلسفه است. 

خود سیامک

هم

می داند.

تخصص جوانشیر در اقتصاد سیاسی بوده است

و

در این زمینه فقیرتر و ضعیف تر از حمید صفری بوده است.

مؤلف طرح برنامه حزب توده

احتمالا

حمید صفری بوده است.

حمید صفری

اثر ارجمندی راجع به مفاهیم اقتصاد سیاسی منتشر کرده 

که

اگر پیدا کنیم

منتشر خواهیم کرد.

آثار جوانشیر

باید تحلیل شوند.

آثار کیانوری

ارزش تحلیل ندارند.

حتی ارزش خواندن ندارند.

تمکین جوانشیر به نظرات کیانوری

دال بر صحت و قوت و حقیقت نظرات کیانوری نیست.

در

احزاب استالینیستی

از

خوداندیشی و صداقت (حقیقت پرستی) و استقلال نظری

خبری نیست.

در عوض،  تبعیت کورکورانه از پیشوا رواج داشته و دارد.

۳
رفیق کیا چه توانایی های چشمگیر و دل انگیزی داشت که دانشمند بی همتایی هم چون رفیق طبری می گفت
 “وقتی کیا نیست، ما چراغ راهنمایان را نداریم.
(صبر تلخ، ص ۱۰۲۷)
 
عجب دانشمندی!
اعضای حزب توده
به
توهم
زنده بوده اند و نه به تفکر.
خیال می کردند که کیانوری گنجینه ای از اسرار مگو در اختیار دارد.
به همین دلیل کورکورانه پیروی می کردند.
 
طبری
نه
دانشمند
نه
فیلسوف
بلکه هنرمند و ادیب و سخندان و سخنور بوده است.
 
سیاوش کسرایی 
یک سر و گردن بالاتر از همه اینها بوده است.
 
۴
رفیق کیا چه ویژگی برجسته ای داشته است که رفیق آب سرد و گرم روزگار چشیده و آبدیده ای مانند عمویی 
از بی‌همتایی او سخن می گوید.
 “من در بین دبیران حزب توده ایران هیچ کدامشان را به توانمندی کیا ندیدم!”
 (صبر تلخ، ص ۳۲۰)
 
ایرج اسکندری
به
احتمال قوی
دانشمندتر از کیانوری بوده است.
ترجمه کاپیتال مارکس
کار هر کس نیست.
 
ایرج اسکندری
علاوه بر این،
شخصیتی با شعور و شخصیت مند بوده است و از خط مشی کیانوری انتقاد کرده است.
یعنی
تن به تیعیت کورکورانه از رهبری نداده است.
 
سیامک
به عوض تحلیل افکار و متد فکری کیانوری و دیگران
آیه نازل می کند.
آیاتی از این و آن.
 
ذکر نقل قول
به
عوض خوداندیشی و مفهومی اندیشی و استدلال علمی و منطقی
در شأن اعضای حزب توده نیست.
 
دلیل توسل سیامک به آیات 
خالی بودن چنته از دلیل است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر