حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
یکی مشت زن، بخت روزی نداشت
نه اسباب شامش مهیا نه چاشت
ز جور شکم، گل کشیدی به پشت
که روزی محال است خوردن به مشت
معنی تحت اللفظی:
بوکس بازی
نمی توانست نان در بیاورد و بخورد.
از این رو، مجبور به عملگی شده بود.
سعدی
در این بیت اول این شعر،
برای توضیح علت فقر مشت زنی (بوکس بازی)،
با استفاده از مفهوم «بخت»،
نسبیت خاصی را وارد تئوری تئولوژیکی (فقهی) روزی می کند.
دیالک تیک انسان و خدا،
بنا بر تئوری تئولوژیکی (فقهی) روزی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک تیک گدا و (۱) است.
جواب
دیالک تیک انسان و خدا،
بنا بر تئوری تئولوژیکی (فقهی) روزی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک تیک گدا و (توانگر) است.
انسان گدا و انگل است و فقط باید دهنش را باز کند، تا خدا روزی مقررش را به حلقش بریزد.
ولیکن خداوند بالا و پست
به عصیان در رزق، بر کس نبست
ادیم زمین سفره عام او ست
بر این خوان یغما، چه دشمن چه دوست
چنان پهن خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف روزی خورد
لطیف کرم گستر کارساز
که دارای خلق است و دانای راز
مهیا کن روزی مار و مور
اگر چند، بی دست و پای اند و زور
معنی تحت اللفظی:
اگر کسی حتی عاصی شود،
خدا باز هم رزق و روزی اش را می رساند.
زمین
سفره الهی است
و
دوستی دشمنی با خدا
در
اطعام از اطعمه این سفره مفت و مجانی
نقشی ندارد.
حتی سیمرغ افسانه ای در قله کوه قاف افسانه ای روزی می خورد.
خدا
مهربان خوش اخلاق رازدان بخشنده و کارسازی است.
آن سان که برای مار بی دست و پا و مور بی زور
هم روزی می دهد.
اکنون سعدی برای ابلاغ تئوری اجتماعی دیگری به مشت زنی نیاز دارد که خدا فراموشش کرده و او باید از طریق کار گل لقمه ای درآورد و از گرسنگی نمیرد.
مشت زن
از سر ناچاری به کار گل مجبور شده است.
فنی را به زحمت بیاموزی و نتوانی با استفاده از آموخته خویش نان بخوری، درد آور است.
این که در جامعه ای افرادی به کاری نازلتر از آنچه که آموخته اند، می پردازند،
نه به بخت و اقبال، بلکه به نظام اجتماعی موجود
مربوط می شود.
جامعه طبقاتی
هنوز
همبود به معنی واقعی کلمه نیست،
تا به فکر همه اعضای خود باشد و برای بیکاران کار مناسب فراهم آورد و در صورت لزوم تخصص جدیدی به آنها بیاموزد.
سعدی برای سرپوش نهادن به علل واقعی بیچارگی مشت زن
مفهوم ایراسیونالیستی (خردستیزانه) «بخت» را به خدمت می گیرد.
مفاهیم ایراسیونالیستی بهترین وسیله برای شانه خالی کردن از توضیح علل واقعی قضایا هستند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر