۱۳۹۹ اسفند ۲۸, پنجشنبه

میتسه گربه ـ مینی موش (۸)

 gebrauchtes Buch – Muschi Miezekatze. [Hardcover] – Muschi Miezekatze. [Hardcover]

 

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

 

برگردان

میم حجری

 

مینی موش کش می رود.


·    «این مینی موش لعنتی از آش نخود، سوسیس کش رفته است»، مادر در آشپزخانه به پدر می گوید.

 

·    پطر و مینی موش در اتاق بغلی نشسته اند.

 

·    «آخ!»، پطر آهسته می گوید.

·    اما صدای خنده پدرش را می شنود.

 

·    «تو این کار را خنده دار می دانی؟»، مادر می پرسد.

 

·    «گربه روی هم رفته گربه است!»، پدر می گوید.

·    «گربه ها قوانین اخلاقی دیگری دارند.

·    اگر انسان ها از یکدیگر چیزی غصب کنند، کار بدی است.

·    ولی وقتی گربه ای چیزی گیر می آورد، در باره مالک آن نمی پرسد.

·    گربه به شکارچی می ماند و هر شکارچی ورزیده، گربه خوبی است!»

 

·    «منظورت این است که مینی موش سوسیس را از آش نخود من صید کرده است؟»، مادر می پرسد.

 

·    «تقریبا چنین است!»، پدر می گوید.

·    «ما باید چیزی از این ماجرا بیاموزیم.»

 

·    «حتما!»، مادر که منظور پدر را فهمیده، می گوید.

·    «من از این به بعد، همیشه در قابلمه را رویش خواهم گذاشت.»

 

·    «خوش به حالت!»، پطر به مینی موش می گوید.

·    «خوش به حالت که مادر ـ پدر من، آدم های فهمیده ای اند!»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر