۱۳۹۹ اسفند ۱۳, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۰۸)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هفدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۰)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

تو گر کام رانی به فرمان و گنج

دگر کس فرو مانده در ضعف و رنج

 

به دروازه مرگ، چون در شویم

به یک لحظه با هم برابر شویم

 

معنی تحت اللفظی:

اگر تو به مدد فرمان و ثورت

کارانی می کنی،

همنوعان تو در ضعف و رنج فرو مانده اند.

ولی وقتی از دروازه مرگ وارد شویم،

فی الفور

برابری همگانی

برقرار می شود.

 

نیکمرد

 در این بیت اول شعر،

 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

 به

 اشکال زیر بسط و تعمیم می دهد و نارضایتی خود را از صراحت طبقاتی می گذراند.:

 

الف

 دیالک تیک کامران و فرومانده،

 

ب

دیالک تیک گنج و رنج،

 

پ

دیالک تیک فرمان و ضعف  

درد نیکمرد فقیر

قبل از همه،

نه درد خویشتن خویش، بلکه درد توده تحت ستم و استثمار است.

 

او نماینده بالقوه و بی چراغ خلق است.

 

اینجا تضادهای طبقاتی در درون جامعه فئودالی به وضوح تمام نشان داده می شوند.

قدرت اقتصادی و سیاسی در دست طبقه انگل انگشت شماری  متمرکز شده و توده ها نصیبی جز ضعف و رنج ندارند:

این به معنی تقسیم ناعادلانه قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه فئودالی است.

 

نیکمرد

خواهان سهیم شدن توده مولد و زحمتکش در قدرت و ثروت اجتماعی است.

خواهان بالقوه برابری اجتماعی است.

 

اما سعدی مخالف سرسخت تحول بنیادی جامعه و برقراری برابری اجتماعی است.

از این رو مثل جنی نامرئی در قالب نیکمرد وارد می شود، تا برابری و مساوات را به شیوه و سیاق فئودالی خود،

 از زبان او تعریف کند:

برابری نه به مثابه برابری زنده ها  در جامعه، بلکه به مثابه برابری مرده ها در گور.

   

سعدی

از قول نیکمرد،

تئوری برابری در گور را مثل زهری شیرین در ضمیر خواننده می ریزد.

   

تئوری برابری در گور برابرنهادی بر تئوری برابری طبیعی (برابری به هنگام زایش) ژان ژاک روسو، حکیم جسور روشنگری است.

 

سعدی مخالف برابری اجتماعی انسان ها ست.

جامعه ایدئال سعدی جامعه مبتنی بر « بالا و شیب» است، جامعه منقسم به خداوندان نعمت و دراویش است،

جامعه منقسم به توانگر و گدا ست.

سعدی به کمک این تئوری ارتجاعی پرخاش انقلابی  نیکمرد را از  محتوای انقلابی تهی می کند و آن را به داروی بیهوشی توده ها، به تریاک توده ها مبدل می سازد.

 

این تردستی و شیادی ایدئولوژیکی ـ طبقاتی سعدی است.

 

نخست

پارسائی، صاحبدلی، نیکمردی

با

پایگاه طبقاتی توده ای

را

 با

 سلام و صلوات و تکبیر

به منبر می برد،

 بعد به موقع، مثل جنی در قالب او فرو می رود،

تئوری ارتجاعی خود را از زبان او جاری می سازد و در ضمیر توده ها رخنه می دهد.

 

اگر برابری انسانها فقط در گور ممکن باشد،

آنگاه مقاومت و پیکاربه خاطر برابری اجتماعی

 معنی خود را از دست می دهد.

اگر برابری انسانها فقط در گور ممکن باشد،

طغیان نیکمرد و تحمل زجر و محنت و زندان

عبث و بیهوده می شود.

کدام ابلهی برای برابری در گور

حاضر به مبارزه، زندان، زجر و اعدام خواهد بود؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر