خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی
(۷۲۴ ـ ۷۹۲)
شین میم شین
۱
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
معنی تحت اللفظی:
نظری
از
نور رویت،
روشن نیست.
بصری
هم
منتگذار خاک کویت نیست.
این غزل خواجه
به
لحاظ ساختار و فرم و فرمولبندی
خیلی قوی و غنی است.
۲
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
خواجه
معشوق
را
به
خورشید تشبیه می کند که رویش پرتوافشان است.
شکوه و شکایت خواجه
اما
از این است که از نور روی او،
نظر ناظری
روشن نمی شود.
این مسئله می تواند علل مختلف داشته باشد:
حجاب
کم پیدایی
بی اعتنایی
دوری
فاصله طبقاتی
۳
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
در
قاموس خواجه
خاک کوی معشوق
سرمه چشم عاشق و حتی عشاق
است.
در پرتو این باور
می توان این مصراع شعر خواجه را فهمید:
همه چشم ها منتکش سرمه سازی از خاک کوی معشوق اند.
معشوق
(یار، دلدار، دلبر، شاهد، دوست، جانان و غیره)
در
شعر کلاسیک ایران
چیزی انتزاعی
است.
معلوم نیست که این معشوق کذایی و انتزاعی
مشخصا چیست و کیست.
چه بسا شعرا از ترس مفتشان شرعی
ادعا می کنند
که
منظور از معشوق
خود خدا
ست:
ترانه ای از ایرج
https://www.youtube.com/watch?v=2RKrljwjXxE&list=RD2RKrljwjXxE&start_radio=1
که من غیر خدا به کس در این زمانه دل نبسته ام
گاهی
انبیاء و ائمه و اولیا
به
مقام معشوق
ارتقا داده می شوند.
در
غزلی از خواجه
منظور او از معشوق (دوست)
اشراف برده دار و روحانی
اند:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که
دوست
خود
روش بنده پروری داند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر