۱۴۰۰ فروردین ۴, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۲۵)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هجدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۵ ـ ۴۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

  

۱

دهان، بی زبان، پند می داد و راز

که ای خواجه، با بی نوائی بساز!

 

نه این است حال دهن زیر گل

شکر خورده انگار با خون دل

 

حافظ

همین تئوری

 را

از

سعدی

تمام و کمال، با سند و قباله و مخلفات

به میراث برده

 و توسعه و تکامل داده است:

 

تسلیم طلبی به جای مبارزه.

رضایت به جای مقاومت.

سکوت به جای انتقاد و اعتراض و انقلاب.

 

رضا به داده، بده  وز جبین گره بگشا

که بر من و تو در اختیار نگشاده است.

 

معنی تحت اللفظی:

به

رزق مقرره راضی باش و دم مزن

برای اینکه ما مختار نیستیم.

 

حافظ

 در این بیت،

با اتکا بر جزم «مشیت الهی»، دیالک تیک جبر و (۱)

 را

متلاشی می سازد.

 

جواب

 

حافظ در این بیت، با اتکا بر جزم «مشیت الهی»، دیالک تیک جبر و اختیار را متلاشی می سازد، اختیار را نفی می کند و فرمان رضا به «داده» (مشیت الهی) را صادر می کند.

 

این به معنی لغو سوبژکتیویته (آدمیت، فاعلیت) انسان است.

 

۲

گر رنج پیشت آید و گر راحت، ای حکیم

نسبت مکن به غیر، که اینها خدا کند.

معنی تحت اللفظی:

مسئول آسایش و عذاب تو

خدا

ست.

 

حافظ در این بیت، با اتکا بر جزم «مشیت الهی»، خدا را مسئول رنج و راحت انسانها می داند و دست رد بر سینه انتقاد اجتماعی می زند.

 

۳

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند.

 

معنی تحت اللفظی:

سعادت من در صبر و ثبات در مقابل جور و ستم است.

 

حافظ در این بیت، حتی صبر بر جور و جفا و ثبات را امری خدادادی و ازلی تلقی می کند و بدین طریق نه تنها ستمکشی را توجیه می کند، بلکه علاوه بر آن ستمگر را تبرئه می کند.

 

۴

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند

گر اندکی نه به وفق رضا ست، خرده مگیر

 

معنی تحت اللفظی:

مشیت الهی در روز الست

بی اعتنا به ما صورت گرفته است.

پس از ناملایمات زندگی دلخور نباش.

 

حافظ در این بیت، همه چیز را مقدر می داند و از خرده گیری و انتقاد اجتماعی نهی می کند.

 

۵

دلا، منال ز بیداد و جور یار، که یار

تو را نصیب همین کرد و این از آن، داد است.

 

معنی تحت اللفظی:

از بیداد یار (طبقات حاکمه) شکوه نکن.

بیداد یار مثل داد است.

  

حافظ در این بیت، بیداد و جور یار را به دلیل اینکه مجری آن خود یار است، وارونه می کند و «داد» می نامد.

 

۶

بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت

که در مقام رضا باش و از قضا مگریز.

 

 معنی تحت اللفظی:

هاتف میخانه به من گفت:

به حکم قضا راضی باش.

 

حافظ در این بیت، بیداد اجتماعی را به گردن قضا می اندازد و به موعظه تسلیم و تحمل و رضا می پردازد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر