۱۳۹۹ اسفند ۳۰, شنبه

درنگی در شعری از احسان طبری (۱۰)

 

  احسان طبری

ویرایش و تحلیل 

از

یدالله سلطان پور

 

۱

حیات خویش را آراستن

 رزمی است بس مشکل 

نه تنها در برون، بل گاه خصم تو ست اندر دل

 

معنی تحت اللفظی:

آراستن زندگی خود، رزم دشواری است.

دشمن هرکس در درون و برون او ست.

 

تفاوت طرز تفکر طبری با طرز تفکر آخوندها

به اندازه مویی حتی نیست.

فلاکت ناشی از استالینیسم همین است:

طبری

فرد

را

در نظر و در مد نظر دارد

و

نه

جامعه

را

و

توده

را.

طبری

به

«نجات» کذایی فرد 

می اندیشد

و

نه

به

نجات واقعی جامعه.

این

آخوندیسم

است

و

نه

مارکسیسم.

توده ای

به

زعم طبری

باید

به

زندگی شخصی آرایی 

خطر کند

و

نه

به

تحول اجتماعی.

طبری

 البته

یک عالمه جملات قصار از کلاسیک های مارکسیسم ازبر دارد.

ولی از مارکسیسم خبر ندارد.

 ۲

حیات خویش را آراستن

 رزمی است بس مشکل 

نه تنها در برون، بل گاه خصم تو ست اندر دل


طبری در مصراع دوم این شعر

دیالک تیک درونی و برونی (داخلی و خارجی)

را

به

شکل دوئالیسم خصم در برون و خصم در دل بسط و تعمیم می دهد.

ولی

منظورش از مبارزه بر ضد خصم در دل
ریاضت گرایی
و
نیهلیسم سرشته به پهلوانی
است.
 
به
زعم طبری
توده ای باید پیشاپیش از روی جسد خود بگذرد
تا
حیاتش را بیاراید و خصم نشسته در دل را به زانو درآورد.
طلاب طبری
همانقدر 
توان روشنگری علمی و انقلابی 
دارند
که
طلاب حوزه های عرعریه.
 
دیالک تیک درون برون 
در
قاموس مارکسیسم
اما
محتوای ماتریالیستی ـ دیالک تیکی
دارد:
دیالک تیک فرد و جامعه
دیالک تیک عضو و طبقه.
 
خصم درونی و برونی
خصم جامعتی و فردی، خصم طبقاتی و ایده ئولوژیکی همزمان است. 
 
توده ای
به
شرطی
توده ای 
است
که
زندگی اش 
وقف روشنگری علمی و عملی
وقف مبارزه طبقاتی و ایده ئولوژیکی
 شود.
 
طبری
الاغ شرزه شیر می پرورد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر