احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
بباید کوه های مانع از راه (هدف کندن) تل افکندن
زمان را نیک سنجیدن، ز چهرش پرده افکندن
معنی تحت اللفظی:
موانع کوه آسا را باید از راه رسیدن به هدف برکند
و
زمان را درست ارزیابی کرد و از صورتش پرده برداشت.
طبری در این بیت شعر
وظایف دشوار توده ای ها را بر می شمارد:
حذف موانع
ارزیابی درست زمان
افشای زمان
منظور او از سنجش نیک زمان
را
می توان هم به معنی شناخت محتوای دوران
دانست
و
هم
به
معنی عمل به موقع و متناسب با به تناسب قوا.
۲
زبان رنج دانستن، به راز سنگ پی بردن
فروغ مهر پاییدن، مسیر چرخ پیمودن
معنی تحت اللفظی:
وظایف دیگر توده ای ها
به
شرح زیرند:
آموزش زبان رنج
کشف راز سنگ
پاسداری از پرتو مهر
طی مسیر چرخ
طبری با مفاهیم عهد بوقی می اندیشد.
مفاهیم این بیت شعر طبری
فاقد اکتوئالیته و مدرنیته اند:
زبان رنج
راز سنگ
فروغ مهر پایی
طی مسیر چرخ
خواننده و شنونده مفلوک
باید
به
مدد فانتزی
شعر شاعر حزب توده
را
بفهمد.
درست به همین دلیل
موقع پیاده کردن این شعر از نوار،
مفهوم بی در و پیکر «تل افکندن» را جادو کرده اند.
۳
هزاران قصۀ نادیده دیدن، سختجان گشتن
به سختی پا فشردن، اندک اندک پهلوان گشتن
معنی تحت اللفظی:
دیگر وظایف توده ای ها به شرح زیرند:
مطالعه تاریخ و کسب سخت جانی
سخت کوشی و توسعه فیزیکی.
در آموزه های طبری
از
خود اندیشی
خبری نیست.
طبری اهل اندرز و از بر سازی و عبرت آموزی است
و
نه
اهل مفهوم آموزی، تفکر مفهومی، از آن خود کردن تئوری علمی و انقلابی و توسعه فکری و تئوریکی.
به
همین دلیل
طبری
را
می توان مرده اندیش دانست.
محمد زهری و سیاوش کسرایی و انصاری
زنده اندیش تر از طبری بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر