۱۳۹۹ اسفند ۱۷, یکشنبه

درنگی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی (۱۵)

  Bild
  

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
 (۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست

 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 

باب دوم 

در شجاعت 

مذهب منسوخ

 
 

حکما فرموده اند 

که

 نفس انسانی را سه قوه متباین است 

که مصدر افعال مختلف می شود: 

یکی 

قوه ناطقه 

که مبدا فکر و تمییز است

 دوم

 قوه غضبی، 

و آن اقدام بر اهوال و شوق ترفع و تسلط بود، 

و 

سوم 

قوه شهوانی

- که آن را بهیمی گویند - 

و آن مبدا طلب غذا و شوق به ماکل و مشارب و مناکح بود.

 

هر گاه

 انسانی 

را 

نفس ناطقه به اعتدال بود 

در ذات خود و شوق به اکتساب معارف یقینی ، 

علم حکمت او را به تبعیت حاصل آید

 و 

هر گاه 

که 

نفس سبعی یعنی غضبی به اعتدال بود 

و

 انقیاد عاقله نماید 

نفس را از آن فضیلت شجاعت حاصل آید 

و 

هرگاه 

که 

حرکت نفس بهیمی به اعتدال بود و نفس عاقله را متابعت نماید فضلیت عفت 

او را حاصل آید. 

چون این سه جنس فضیلت حاصل آید 

و 

با هم ممازج گردند 

از هر سه، حالی متشابه حاصل گردد که کمال فضایل بدان بود، و آن را فضیلت عدالت گویند.

و

 حکما 

شجاع کسی را گفته اند که در او نجدت و همت بلند و سکون نفس و ثبات و تحمل و شهامت و تواضع و حمیت و رقت باشد. 

آن کس 

را

 که بدین خصلت موصوف بود 

ثنا گفته اند

 و 

بدین واسطه 

در میان خلق سرافراز بوده و این عادت را قطعا عار نداشته اند بلکه ذکر محاربات و مقاتلات چنین کسی را در سلک مدح کشیده اند 

و 

گفته اند

 که

سر مایه مرد، مردانگی است

دلیری و رادی و فرزانگی است

 
پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر