احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
تپیدن بهر سود خویش، زین خود مبتذلتر نیست
تفاوت بین این هستی و هستی بهیمی چیست؟
معنی تحت اللفظی:
دفاع از منافع خود
مبتذل ترین (پست ترین، پیش پا افتاده ترین) کردوکار است
و
میان هستی مبتنی بر سود خود جویی و حیوانی
تفاوتی وجود ندارد.
محتوای این بیت شعر طبری
تکمیل محتوای دو بیت قبلی شعر است:
حیات خویش را آراستن
رزمی است بس مشکل
نه تنها در برون، بل گاه خصم تو ست اندر دل
برای خویش سازی، ضد خود هم رزم باید کرد
از آن آغاز رَه، عزم سفر را جزم باید کرد
در این بیت شعر
خودستیزی ابیات قبلی
به
صورت منافع خود ستیزی (سود خود ستیزی) تبلیغ می شود.
این طرز تفکر طبری،
طرز تفکری ضد بورژوایی است.
دفاع از سود خود
(اگوئیسم، خودخواهی، فردگرایی)
از
سجایای اخلاقی ضد فئودالی بورژوازی انقلابی آغازین بوده است.
این طرز تفکر طبری،
اما
نه
طرز تفکر پرولتری،
بلکه طرز تفکر فئودالی ـ روحانی
است.
تار و پود اشعار و آثار سعدی و بعد حافظ
به
تقبیخ خودخواهی و فردگرایی
و
تجلیل عشق به دشمن طبقاتی (دوست، شاهد، معشوق) سرشته است.
مراجعه کنید
به
سیری در گلستان سعدی
تمرین تفکر مفهومی
خودآموز خوداندیشی
تحلیل بوستان و گلستان و غزلیات سعدی و حافظ.
دلیل جایگزینی مارکسیسم ـ لنینیسم با فئودالیسم توسط روشنفکران کشور ما
منشاء طبقاتی،
فقر فلسفه
و
طرز تفکر متافیزیکی (دوئالیستی، ضد دیالک تیکی) آنها
ست.
۲
تپیدن بهر سود خویش، زین خود مبتذلتر نیست
تفاوت بین این هستی و هستی بهیمی چیست؟
اگر طبری می دانست که خود ایزوله و تنها وجود ندارد،
اگر می دانست که فرد در دیالک تیک فرد و طبیعت (طبیعت اول و طبیعت دوم و یا جامعه) وجود دارد،
درمی یافت که بدون خودپرستی، جامعه پرستی و توده پرستی (سوسیالیسم و کمونیسم)
یاوه ای بیش نیست.
نیهلیسم و اگونیهلیسم
نه
فضیلتی
بلکه نکبتی
است
که
دور از ما باد.
مراجعه
کنید
به
صمد بهرنگی از دید احسان طبری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3464
پایان
۳
تفاوت بین این هستی و هستی بهیمی چیست؟
خاستگاه طبقاتی روشنفکریت کشور ما
عمدتا
فئودالی
است.
حتی
بورژوازی کشور ما،
نه
بورژوا به معنی اصیل کلمه،
نه
ضد فئودال و ضد مذهبی،
بلکه نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا و مذهبی
ست.
مترجم زباله ای تحت عنوان «اثبات وجود خدا» ست.
آخوندتر از هر آخوندی است.
طبری
هم
کاپیتالیسم
را
نه
از
موضع پرولتاریای صنعتی،
بلکه از موضع اشرافیت فئودال و روحانی به چالش می کشد.
اگر فرصت دست دهد و قصه های طبری تحلیل شوند،
این حقیقت امر بهتر روشن می شود.
موضع مارکس
آنتی فئودالیستی ـ آنتی کاپیتالیستی همزمان بوده است.
مارکس
در
چالش با فئودالیسم
چه بسا
به
دفاع از کاپیتالیسم
می پردازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر