۱۳۹۹ بهمن ۱۹, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۳۹۱)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۳۷ ـ ۳۸)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

زن از مرد موذی به بسیار به

سگ از مردم مردم آزار به

 

معنی تحت اللفظی:

زنان از مردان موذی

و

سگان از مردم آزاران

خیلی بهترند.

 

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک خیر و (۱)

 را

 نخست به شکل دیالک تیک مرد و زن بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک خیر و شر

را نخست به شکل دیالک تیک مرد و زن بسط و تعمیم می دهد و

بعد

 زن

را به مثابه مظهر شر بر مرد موذی برتر می شمارد و بلافاصله با شنیدن کلمه «زن» از زبان خویش، به یاد اذل موجودات، یعنی سگ می افتد و آن را هم بر مردم مردم آزار ارجح می داند.

 

فردوسی پیشاپیش برایش راه را نشان داده است:

 

زنان شان چنین اند، ایرانیان

چگونه اند، مردان و جنگاوران!

 

باید

پس از روی کار آمدن زنی در خطه فارس،

به سبب صغیر بودن شاه،

رنگ روی و وضع روحی و روانی سعدی را در نظر مجسم ساخت.

طنز تاریخ را باش!

 

۲

چو بیداد کردی، توقع مدار

که نامت به نیکی رود در دیار

 

معنی تحت اللفظی:

اگر ظلم کنی

نامت به نیکی نخواهد رفت.

 

سعدی

در این بیت شعر،

علت و انگیزه کنار گذاشتن جزم «مشیت الهی» و کشیدن پای روزگار و زن و سگ و آدمیزاده دیوسار را نمودار می سازد:

قصد او از آغاز حکایت

دادن پند و اندرز به پادشاهان و نهی از منکر بوده است.

 

اگر جزم «مشیت الهی» را به کار می برد،

دیگر جائی برای (۲) انسانی باقی نمی ماند و پند و اندرز بی معنی می شد.

 

اگر جزم «مشیت الهی» را به کار می برد، دیگر جائی برای اختیار انسانی باقی نمی ماند و پند و اندرز بی معنی می شد.

 

تسلط بلامنازع شیخ شیراز را بر کلام نمی توان ندید و نستود.

 

ادبیات ایران هیولائی همانند سعدی هرگز نخواهد دید.

سعدی

برای نهی پادشاه از بیداد،

 دیالک تیک ننگ و (۳)

 را به دیالک تیک وسیله و (۴) جوش می دهد و مثل خنجری به خدمت پادشاه می فرستد.

 

جواب

 

سعدی

 برای نهی پادشاه از بیداد،

دیالک تیک ننگ و نام

را

 به

دیالک تیک وسیله و هدف

جوش می دهد و مثل خنجری به خدمت پادشاه می فرستد:

اگر بیداد کردی (وسیله)، انتظار نداشته باش که مردم از تو به نیکی نام ببرند (هدف).

 

چرا دیالک تیک ننگ و نام و نه آیه و حدیث و روایت و خبر؟

 

فرق سعدی با شعرای آشغال در همین هم است.

 

سعدی دیالک تیسینی غول آسا ست.

 

او همیشه و همه جا دیالک تیک وسیله و هدف را در مد نظر دارد و می داند کدام وسیله برای کدام هدف مناسب است.

 

او بر مبنای چند و چون مخاطب خود

دیالک تیک خاصی

را

سوهان می زند.

 

مخاطب در این باب بوستان، طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار است، که طبقه ای از سر تا پا انگل و عیاش و گندیده است و دین و ایمان سرش نمی شود.

 

تنها آرزو و نقطه ضعفی که دارد، آوازه و نام است و تنها هراسی که دارد، بدنامی خاندان خویش است.

 

دیالک تیک ننگ و نام، دیالک تیکی برا و بی چون و چرا ست:

بیداد، همان و شهره شدن به بدنامی، همان.

 

بیداد، همان و خلع تاج و تخت در روز محشر، همان.

بیداد، همان و خسرو شدن گدائی در روز محشر، همان و چه شرمساری بدتر از این:

 

که فردا به داور بود خسروی

گدائی، که پیشت نیرزد جوئی

 

که زشت است، در چشم آزادگان

بیفتادن از دست افتادگان.

 

معنی تحت اللفظی:

فردا در روز قیامت به خواست خدا

گدایی که به نظرت پشیزی نمی ارزد،

پادشاه

خواهد شد

و

تو

از دست گدایان

در چشم آزادگان خواهی افتاد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر