۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبه

درنگی در کاریکلماتور های پرویز شاپور (۷)

 از کاریکلماتور چه می‌دانید - 1

 کاریکَلِماتور

(مرکب از کاریکاتور + کلمات)

نامی است 

که 

پرویز شاپور 

 بر نوشته‌های خود داده است.

 

مأخذ:

سایت انترنتی دیده ور

 

درنگی

از

ربابه نون

فروغ فرخزاد پرویز و کامیار شاپور, عکس فروغ فرخزاد با همسر و پسرش

 پاسخ عمران صلاحی به منتقدان فکاهی‌نویسی

  
عمران صلاحی 

درباره پرویز شاپور


دنیائی که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفت‌انگیز است. 

وقتی آدم به دنیای شاپور پامی‌‌گذارد مثل بچه‌ای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده 

مثل بچه‌ای که باحیرت به یک منظره آتش‌بازی می‌نگرد.

 شاپور 

کوتاه‌ترین خط

 را 

برای طرح 

و 

کوتاه‌ترین کلمه

 را 

برای طنز 

به کار می‌گیرد 

و 

می‌گوید: 

«چرا بی‌خود ولخرجی ‌کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم، 

این خط را نگه می‌دارم و با آن طرح دیگری می‌سازم!»

«کاریکلماتور» 

خون تازه‌ای است در رگ‌های طنز ایران، 

شاپور 

تمام حرف‌هایی را هم که در صحبت‌ روزمره خود می‌زند کاریکلماتور است. 

وقتی وارد مجلسی می‌شود 

خداحافظی می‌کند 

و 

هنگامی که مجلس را ترک می‌کند 

سلام می‌دهد!

خلاصه دنیای شاپور 

دنیائی است به دور از همه دنیاها،

 دنیائی که حیرت یک بیگانه‌ دهاتی را در ما برمی‌انگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی می‌شود.


۱
دنیائی که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفت‌انگیز است. 

وقتی آدم به دنیای شاپور پامی‌‌گذارد مثل بچه‌ای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده 

مثل بچه‌ای که باحیرت به یک منظره آتش‌بازی می‌نگرد.

 
معلوم نیست که عمران چگونه به این نتیجه می رسد.
باید در روند تحلیل آثار شاپور
این برداشت عمران
را
به
محک تجربه شخصی بزنیم.
 
۲

 شاپور 

کوتاه‌ترین خط

 را 

برای طرح 

و 

کوتاه‌ترین کلمه

 را 

برای طنز 

به کار می‌گیرد

 
عمران
شاپور
را
با
خطاط و رسام و طراح
عوضی می گیرد.
 
منظور عمران از خط
احتمالا
سطر 
است.
 
تحلیل عمران از آثار شاپور
در
هر حال
کمیت گرایانه
است
و
نه
کیفیت گرایانه.
 
چه رسد به اینکه ماهیت گرایانه باشد.
 
ضمنا
کوتاهی جمله و کلمه که فضیلتی نیست.
 
۳

و 

می‌گوید: 

«چرا بی‌خود ولخرجی ‌کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم، 

این خط را نگه می‌دارم و با آن طرح دیگری می‌سازم!»
 
این جمله
خواه از عمران باشد و خواه از پرویز
دال بر کمیت گرایی فضلفروشانه در واژه به قدمت بی اعتنایی به کیفیت اندیشه و سخن است.
 
این 
البته
رئالیستی
است:
پرویز شاپور
شیفته واژه ها ست
و
بی خبر از مفاهیم.
 
پرویز و عمران
واژه بازی می کنند.
برای اینکه از مفاهیم (درونمایه واژه ها) بی خبرند.

شاملو
هم
دست کمی از اینها ندارد.

تمامی الفاظ جهان رادر اختیار داشتیم و
آن نگفتیم که به کار آید.
چرا که تنها یک سخن
 یک سخن در میانه نبود:
 آزادی
ما نگفتیم
 تو تصویرش کن.

شاملو
عاجز تمیز لفظ و سخن و واژه
است.
شاملو
خیال می کند، که آزادی، نه واژه، نه مفهوم، بلکه سخن است.
 
۴
 «کاریکلماتور» 

خون تازه‌ای است در رگ‌های طنز ایران

 
عمران
معنی طنز را نمی داند.
آثار شاپور
همه چیز می توانند باشد، به غیر از طنز.
 
طنز
را 
باید در آثار فروغ فیسلوف و فرزانه جست.
 
پیش شرط لازم برای طنز پردازی
انقلابی و رادیکال بوده است.
 
یکی از دلایل جدایی فروغ از پرویز احتمالا همین تفاوت فکری آندو ست.
 
۵

شاپور 

تمام حرف‌هایی را هم که در صحبت‌ روزمره خود می‌زند کاریکلماتور است. 

وقتی وارد مجلسی می‌شود 

خداحافظی می‌کند 

و 

هنگامی که مجلس را ترک می‌کند 

سلام می‌دهد!
 
ساده لوحی عمران
در همین ایدئالیزاسیون بند تنبانی آثار شاپور است.
این کار شاپور
نه
هنر
بلکه
خردستیزی
است.
 
عرعر
از این نوع حرف زدن
معنامندتر است.
 
۶
خلاصه دنیای شاپور 

دنیائی است به دور از همه دنیاها،

 دنیائی که حیرت یک بیگانه‌ دهاتی را در ما برمی‌انگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی می‌شود.

 
عجب.
آثار شاپور
فقط برای دهاتی هایی از قبیل عمران
حیرت انگیز است.
خواهیم دید.
 
روشنفکران ایرانی 
عمدتا
عقب عقب رفته اند
و
فرسنگ ها
عقب مانده تر از سعدی و عبید و غیره اند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر