حکایت چهاردهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۳۷ ـ ۳۸)
بخش دوم
حافظ
می خور، که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت.
معنی تحت اللفظی:
کسی که به سرانجام جهان بیندیشد،
در
پیمانه های بزرگ
می می خورد.
این بدان معنی است که اعضای جامعه هر چه عاقبت اندیش تر باشند، به همان میزان میخواره ترند.
سعدی
قزل ارسلان قلعه ای سخت داشت
که گردن به الوند بر می فراشت
بر مرد هشیار، دنیا خس است
که هر مدتی جای دیگر کس است
علت معرفتی ـ نظری جهان ستیزی سعدی و بعد حافظ
عبارت از این است که حضرات به سبب غرقه بودن در مقوله «فرد»، قادر به در نظر گرفتن مقولات «جامعه» و «جمع» نیستند.
آنها به طرزی متافیزیکی دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک فرد و جمع، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را پاره می کنند، (۱) را عمده و مطلق می کنند و (۲) را دور می اندازند.
جواب
آنها به طرزی متافیزیکی دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک فرد و جمع، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را پاره می کنند، فرد و منفرد (خاص) را عمده و مطلق می کنند و جامعه و جمع و عام را دور می اندازند.
بدین طریق هیکل قزل ارسلان (فرد، منفرد) تمام پرده ذهن حضرات کوته بین را پر می کند و برای بشریت (جمع و عام) جائی نمی ماند.
اما در واقع، آن که به اصطلاح «می میرد»، افراد انسانی اند، که در کارخانه پهناور دیالک تیک هستی، از (۳) نسل پیشین پدید آمده اند و خود به وسیله نسل نوین (۴) می شوند و نتیجه (۵)، توسعه کمی و کیفی بشریت است.
جواب
اما در واقع، آن که به اصطلاح «می میرد»، افراد انسانی اند، که در کارخانه پهناور دیالک تیک هستی، از نفی نسل پیشین پدید آمده اند و خود به وسیله نسل نوین نفی می شوند و نتیجه نفی نفی، توسعه کمی و کیفی بشریت است.
بشریت، به طور کلی، نه تنها فنا نمی پذیرد، بلکه ادامه حیات می دهد و از پله های تکاملی پی در پی بالا می رود.
«هر مدتی جای دیگر کس» بودن دنیا، دلیل بر خس و بی ارزش بودن آن نیست، بلکه دلیل بر زنده و پویا بودن آن است، دلیل بر نو شدن مدام آن است، هم از نظر (۶) (تعداد موجودات آن) و هم از نظر (۷) (کیفیت اجزاء آن و کیفیت کل آن).
جواب
«هر مدتی جای دیگر کس» بودن دنیا، دلیل بر خس و بی ارزش بودن آن نیست، بلکه دلیل بر زنده و پویا بودن آن است، دلیل بر نو شدن مدام آن است، هم از نظر کمی (تعداد موجودات آن) و هم از نظر کیفی (کیفیت اجزاء آن و کیفیت کل آن).
دنیا کارونسرا نیست.
دنیا در پیوند دیالک تیکی با انسان، به طور کلی، قرار دارد.
جهان (طبیعت) انسان را می سازد و انسان در روند (۸) و به برکت (۹)، خود را و جهان (جامعه بشری) را هدفمندانه تغییر می دهد.
جواب
جهان (طبیعت) انسان را می سازد و انسان در روند کار و به برکت کار، خود را و جهان (جامعه بشری) را هدفمندانه تغییر می دهد.
انسان بنا بر نیازهای خود جهان را باز سازی می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر