میم حجری
۳۳۵۸
سنگ سخنگو
من بايد جعبه ساز دهني رو باز كنم و ايشون ببنده و دوباره از نو
سگ سخن جو
درک دیالک تیک باز و بسته
و
جامه عمل پوشاندن عملی دو طرفه بدان.
بدین طریق
دیالک تیک عینی هستی
در ایینه ضمیر آدمی
هم منعکس می شود
و
هم درک می شود و ذخیره می شود.
سعدی رسول بزرگ تفکر دیالک تیکی است:
گنج و مار
و
گل و خار
و
غم و شادی
به همند
۳۳۵۹
سنگ سخنگو
پسرا وقتي دوست دخترتون بهتون ميگه فلاني بهم پيشنهاد داده چه حسي بهتون دست ميده؟
سگ سخن جو
بستگی به حرفه حریف دارد.
اگر عاشق حریفه باشد
حسودی اش می شود.
اگر انسان شریفی باشد
جای خود ر ابه رقیب می دهد.
اگر ج. کشش باشد
واسطه می شود و قیمت تعیین میکند.
۳۳۶۰
سنگ سخنگو
تراپیست میگفت شیوع افسردگی انقد ساده و وسیعه که بهش میگن سرماخوردگی روحی!
سگ سخن جو
افسردگی از امراض انگل ها ست و نه زحمتکشان
تراپیست ها
هم
جیب برند
جیب خر می زنند
مفت می خورند
و
کیف خر می کنند
۳۳۶۱
سنگ سخنگو
کار = مادیت بخشی به فکر
عمله و بنا
نخست
مدل فکری کلبه را در ذهن خود میسازند (اندیشه)
بعد با آب و خاک وکاه و سنگ وسیمان به مدل فکری خود مادیت و یا شیئیت (چیزوارگی) می بخشند و می شود کلبه مادی
فکر آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه س. میجوشد
نتیجه تجرید جوشاندن آب در هزاران نقطه جهان (کار) است
۳۳۶۲
سنگ سخنگو
آدمی که گریه نمیکنه آدم خطرناکیه
سگ سخن جو
خطرناکتر
آدمی است که خرناسه نمی کشد
زن و نر هم ندارد
۳۳۶۳
سنگ سخنگو
ما غریبیم
یعنی
بسیار دوریم
دور تر از دور.
به همین دلیل
گاهی دچار سوء تفاهم می شویم.
شما گفتید:
نوشتم تا استرس زدایی شوم.
ما که بشردوستان ژنده پوشیم
خواستیم
استرس فزایی نکنیم.
هدف ما از تحلیل نظرات همنوعان
تمرین خوداندیشی است
و
نه
آزار کسی
۳۳۶۴
سنگ سخنگو
میخواستم یه کاری انجام بدم زنگ زدم به مامانم برا مشورت مامانم گفت اول ببین دید دیگران چیه و کیا انجام دادن و موفق شدن تا بفهمی میتونی توش موفق باشی یا نه گفتم چقدر میپیچونیش راحتتر بگو گفت تا حالا کسی همچین غلطی نکرده شما هم نکن!!!
سگ سخن جو
مادران و پدران و پیران
اصولا و اساسا
محافظه کار و محتاطند.
به وضع موجود عادت کرده اند
نمی خواهند بدتر شود.
البته
پس از بدتر شدن
به بدتر هم عادت می کنند و احتیاط و کنسرواتیسم خود را نگه می دارند.
زنده باد نواندیشی علمی و انقلابی
به برکت هماندیشی و خوداندیشی
۳۳۶۵
سنگ سخنگو
گرگانی ها یه عادتی دارن که برعکس تعارف میکنن.
مثلا میگن: ناهار که خوردی! چای که نمی خوری!
سگ سخن جو
این سخن
ارزشمند ترین سخنی است که ما در این مدت خوانده ایم.
سخنی دیگر از این قبیله:
تبریزی ها چای را به نعلبکی می ریزند
قند در دهان خود می گذارند
نعبکی را به دهان خود نزدیک می کنند
و
می گویند:
بفرما چایی نوش جان کن
۳۳۶۶
سنگ سخنگو
ما نمی دانستیم
مشاور مالی اش نوشته است.
صحبت از میلیاردها دلار است.
خانه خواهرش اشرف در لندن
چندی پیش به فروش گذاشته شد
قمیت:
۱۳ میلیون دلار
۳۳۶۷
سنگ سخنگو
اینکه من نه قلیون میکشم نه سیگار ینی من املم؟؟
امروز بین دوستام کلی مسخرم کردن
سگ سخن جو
ضرب المثلی دهقانی در این رابطه وجود دارد:
مستحکم ترین پیوندهای دوستی
میان معتادین وجود دارد.
حبل التریاک تریاکی ها
صدهزار بار مستحکم تر از حبل المتین مؤمنین است.
شاید یک از دلایل رفاقت عمیق آحوندها
اعتیاد مضاعف باشد:
اعتیاد به تریاک
و
اعتیاد به مذهب که تریاک دیگری است
۳۳۶۸
سنگ سخنگو
انعکاس دیالک تیکی از عکس برداری و عکس اندازی است
بید مجنون در آب استخر عکس می اندازد و آب از بید مجنون عکس برمی دارد
انعکاس خاصیت ماده است
عشق دو طرفه وجود ندارد
اگر باشد
دوستی و رفاقت است و نه عشق
صداقت یعنی حقیقت پرستی و نه راستگویی
راستگویی نشانه خریت است.
احترام انگیز
نه این و آن
بلکه حقیقت است
۳۳۶۹
سنگ سخنگو
اگه ازم بدتون میاد فقط کافیه بگید با تیکه انداختن نرینید به اعصاب آدم
سگ سخن جو
تیکه انداختن خلایق
به دلیل خریت شان است و نه به دلیل عشق و یا نفرت شان.
خر
که
عشق و نفرت
سرش نمی شود
۳۳۷۰
سنگ سخنگو
سطل ننه ات طلب ها فرق تعیین کننده ای با سر تنت طلب ها ندارند
و
بسان آنها
نه سواد دارند و نه صداقت.
روحانیت کثافت را شاه و اربابانش روی کار آورده اند.
ساواک هر پابرهنه ای را بی بهانه و با بهانه آش و لاش می کرد
موشکی حداقل برای سرنگونی هواپیمای جلاد جماران نداشت
۳۳۷۱
سنگ سخنگو
اولین و مهمترین خونه تو، قلب و فکر و ذهن و وجود خودته، چون بیشترین زمان زندگی رو، با خودت و در درون خودت سپری میکنی. وجود خودت رو خونه امنت کن
سگ سخن جو
عجب عجبا.
قلب ارگان است
عضو پمپاژ خون است و نه خونه
فکر
کار مغز است و مغز ارگان تفکر است و نه خونه
وجود
نه در اندرون کسی
بلکه در طبیعت و جامعه است.
وجود طبیعی و وجود اجتماعی است و شعور انعکاس وجود است و نه خونه
۳۳۷۲
سنگ سخنگو
حکایت محبت، حکایت درد است
نادر ابراهیمی
سگ سخن جو
عجب یاوه ای از مش نادر
اولا محبت
علاقه کسی به دیگری است
و
ربطی به درد ندارد.
اگر منظور از محبت عشق باشد
نه
درد
بلکه درمان است.
عشق درمان خیلی از دردهای بی درمان است.
عشق عاشق را از همه به جز معشوق
بی نیاز می سازد.
دله مای عشق
نفرت معشوق از عاشق است
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر