ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
تئوری
۲۴
· دانش تجربی تحت تأثیر تئوری شناخت بورژوایی، به ویژه تحت تأثیر تئوری شناخت جان لاک، در معنی اش، ماهیتا به آنچه که مشاهده می شود، محدود گشته است.
۲۵
· به این معنی ، هرازگاهی از تئوری های «دانشی ـ تجربتی ـ علمی» نیز سخن می رود و منظور این است که اعتبار آنها بسته به احکام امپیریکی است.
· یعنی بسته به احکامی است که به مشاهده و آزمایش تقلیل یافته اند.
۲۶
· «دانش تجربی» بدین معنی، همیشه به ویژه به کردوکارهای قابل تمیز از یکدیگر اطلاق می شود.
۲۷
· بدین طریق، فراموش می شود که بیشک، کار نیز فراتراز زیرکارها، عرضه کننده دانش های تجربی است که مربوط به خصلت عام کار، به مثابه تجربه است.
۲۸
· از این رو، تجربه عامی راجع به کار دال بر آن است که کار، بدون شرایط شیئی (اوبژکتیو) نمی تواند جامه عمل بپوشد:
· کردوکار از این رو، همیشه یا کردوکار شیئی است و یا کردوکار واقعا پایداری نیست.
۲۹
· تجربه عام دیگری دال بر آن است که با اشیائی که در ورای ما وجود دارند، می توان بنا بر قواعد پیشاپیش موجود به «طرز کلیشه ای عمل کرد.»
· (لورنتسن، «مقدمه ای بر منطق و مته متیک عملیاتی»، ۱۹۵۵)
۳۰
· برای دانش های تجربی از این نوع نمی توان فراتر از خصلت (طبیعت) خاص اشیایی که کردوکار بر روی شان اجام می گیرد، پیشقاعده ای تصور کرد.
۳۱
· کافی است که اشیاء و کردوکار تحت تابعیت آنها قرار گیرند، تا بتوان دانش های تجربی معینی را فرمولبندی کرد.
۳۲
· به این معنی، دانش تجربی نه فقط پدیده علوم امپیریکی (تجربی)، بلکه پدیده کلیه علوم به طور کلی است.
۳۳
· مشاهده و کردوکار، تشکیل دهنده گشتاورهای ناگسستنی دانش تجربی اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر