جینا روک پاکو
سیرک برای چی پول لازم
دارد؟
· «آخ!»، میکائیل می گوید.
· «یادم رفت یک مارک بقیه پول را به دخترک با موهای شبیه به دم اسب پس بدهم.»
· دخترک رفته و در دیدرس میکائیل نیست.
· اما میکائیل اکنون نمی تواند از جایش تکان بخورد.
· بچه های هرچه بیشتری می آیند.
· این امر شادی بخشی است.
· برای اینکه افراد سیرک پولدار نیستند.
· آنها برای ادامه زیست به درآمد روزانه نیاز دارند.
· برای ده نفر باید غذا و نوشابه و لباس خریده شود.
· برای خرید بنزین هم پول لازم است.
· برای گاز، برق، آب و کرایه محل برگزاری سیرک نیز باید پول پرداخت شود.
· پلاکات ها و بلیط ورود به سیرک باید چاپ شوند و انتشار آگهی در روزنامه ها هم پول می خواهد.
· واگن های سکونت باید سر و سامان داشته باشند.
· کاروان سیرک و ماشین لکوموتیوواره باید تعمیر شوند و تعمیر خرج دارد.
· برای آرتیست های سیرک باید لباس نمایش خریده شود، برای تغذیه حیوانات باید ظروف لازمه تهیه شوند.
· برای پاشیدن در منطقه سیرک باید خاک اره هم خریده شود، کاه برای واگن اسطبل واره و قبل از همه علوفه و جو و گوشت برای حیوانات باید خریده شوند.
· در سیرک بلونی سی و هفت حیوان مشغول کارند که از یک فیل، یک شتر، یک لاما، چهار میمون، دو خرس، ۲۶ اسب، یک الاغ و یک سگ تشکیل می یابند.
· فیل به تنهائی هر روز تقریبا صد کیلو مواد غذائی لازم دارد، که از علوفه، شلغم، جو و سیب زمینی، نان، نارنگی و موز تشکیل می یابد.
· حیوان های دیگر هم کلی غذا لازم دارند و سگ شاد می شود، اگر گوشت در سفره داشته باشد.
· سگ اگر چه آرتیست نیست، روی طناب نمی رقصد، به آدمها دست نمی دهد، ولی پاسبان منطقه سیرک است.
· شباهنگام، وقتی که همه افراد سیرک در خوابند، سگ بیدار می ماند و پاس می دهد و این کار سگ بسیار مهم است.
· «ریو اصلا کجا ست؟»، میکائیل از خود می پرسد.
· «آخ، دیدمش!
· زیر آفتاب لم داده است!»
· «میکائیل!»، خاله سونیا ست که صدا می زند.
· «برو لباس عوض کن!
· وقت هنرنمائی است!
· بلیطفروشی را من به عهده می گیرم!»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر