جینا روک پاکو
برنارد، بمثابه فیل ران فیل بان
· برنارد، عموی میکائیل را به اختصار، برنی می نامند.
· او با موهای سیاهش، جوانتر از هورست است.
· او بعضی اوقات، بد و بیراه می گوید، چون که کار زیادی باید انجام گیرد و نیروی کمکی وجود ندارد.
· هرازگاهی کسی پیدا می شود که حاضر به سفر با سیرک است.
· برای مدتی هم کارها رو به راه می شوند.
· «این جور نیروهای کمکی اما افراد سیرک نیستند و دوام نمی آورند»، برنی می گوید.
· «اکثر مردم خیال می کنند که سیرک یعنی موسیقی، رنگ و نور و نمایش.
· پس از چند روز کار سخت به تنگ می آیند و در می روند.»
· آنگاه برنی باید علاوه بر نقش دلقک و فیلرانی و شتررانی، به کارهای بیشمار دیگری نیز که زیر دست و پا ریخته بپردازد.
· «ما، برادرم و من»، برنی می گوید.
· «نه فقط آرتیست، بلکه علاوه بر آن، نقاش، مکانیک، تعمیرکار ماشین و راننده ایم.»
· کار سیرک، گاهی دستپاچگی تمامعیار به نظر می رسد.
· ولی اگر از برنی بپرسی، که آیا علاقه به تغییر حرفه دارد، حرفی برای جواب نخواهد یافت.
· سیرک برای او همه چیز است و برای او جز سیرک چیزی وجود ندارد.
· کار دیگر، شاید بعضی عصرها، تماشای فوتبال در تلویزیون باشد.
· برای بچه ها هم هرازگاهی وقت صرف می کند.
· تربیت نسل بعدی آرتیست ها، برای سیرک اهمیت بسیار زیادی دارد.
· «بعضی از سیرک های کوچک در حال زوال اند، برای اینکه بچه ی حاضر به ادامه کار وجود ندارد»، برنی می گوید.
· «این بدترین مصیبت ممکنه است!»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر