امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند ۱۳۰۶)
تحلیلی
از
شین میم شین
۱
خون می چکد ز ناله ی بلبل در این چمن
فریاد از تو گل، که به هر خار، خو کنی
فریاد از تو گل، که به هر خار، خو کنی
معنی تحت اللفظی:
در این چمن
بلبل از مشاهده خو کردن گل به هر خار
خون می نالد.
این بیت شعر سایه
حاوی انتقاد اجتماعی انتزاعی است.
سایه
دیالک تیک خیر و شر (هابیل و قابیل)
را
به شکل دیالک تیک گل و خار بسط و تعمیم می دهد
و
گل را به سبب تمکین به خار مورد سرزنش قرار می دهد.
تفاوت و تضاد سعدی با حافظ و فروغ با سایه
در خوداندیشی فخرانگیز سعدی و فروغ است.
محتوای این بیت غزل سایه را می توان در اشعار حافظ و غیره پیدا کرد.
سایه
از بیولوژی همانقدر خبر دارد که حافظ داشته اند.
سایه
به
رابطه دیالک تیکی گل و خار واقف نیست.
سایه نمی داند که خار خنجر تدافعی گل است.
به
سبب خار
گوسفندان نمی توانند به راحتی گل را و گرده های آن را بخورند.
معلوم نیست که شعرای کشور در مدارس چی خوانده اند.
سعدی بارها به این دیالک تیک اشاره کرده است.
کتب درسی کشور
چه بسا توسط روشنفکران فئودالی نوشته شده اند و باید تحلیل شوند.
۲
دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف
بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی
بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی
معنی تحت اللفظی:
امیدم به باد است که وقتی تو زلف باز می کنی
بوی مشک موی تو را به من برساند.
اکنون
بلبل با شاعر
و
گل با جانان
جایگزین می شود:
خواننده اکنون متوجه می شود که جانان شاعر هم به هر لاشخوری خو می کند و شاعر باید به ضریح باد دخیل ببندد.
کسی هم نمی پرسد که چنین جانانی را که به هر لاشخوری خو می کند، چگونه می تواند پرستید؟
هدف بلبل خونین دل تغذیه از شیره گل است.
هدف شاعر چیست؟
۳
اینجا ست یار گم شده، گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه، اگر جست و جو کنی
خود را بجوی سایه، اگر جست و جو کنی
معنی تحت اللفظی:
یار گمشده در خود تو ست.
خود را بجوی
و
بیهوده دور جهان مگرد.
سایه
اکنون به همه حرف های قبلی اش
آفتابه برمی دارد.
یار گمشده اصلا جای دیگر نیست.
یار در درون شاعر است.
خار کجا ست؟
دل بستن به باد هرزه گرد به امید آوردن بوی موی یار
هم
به
همین دلیل
نشانه خردستیزی است.
سایه
نماینده عرفان خردستیز هم بوده است.
عرفان سایه
اما
حاوی گشتاورهای توده ای است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر