۱۳۹۹ دی ۱, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اتیک (اخلاق) (۱۷)

 Das Dreieck von Ethik, Moral und Recht | Michael Rasche

 

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین

برگردان 

شین میم شین

 

عرصه های دوگانه اتیک

ادامه

 

۱

·    بخش تئوریکی و هنجاری اتیک پیوند ناگسستنی با هم دارند و مکمل یکدیگرند.

·    (این بدان معنی است که ما با دیالک تیک اتیک نظری و اتیک هنجاری (عملی) سر و کار داریم. مترجم)

 

۲

·    تلاش در جهت حذف بخش تئوریکی اتیک و تقلیل اتیک به آموزه اخلاقی، یعنی به بخش هنجاری صرف، به معنی خواندن فاتحه ای بر اتیک به مثابه  یک علم فلسفی خواهد بود.

 

۳

·    در آن صورت، از تئوری فلسفی اخلاق، چیزی جز رساله مواعظ اخلاقی باقی نخواهد ماند.

 

۴

·    برای تشکیل سیستم توسعه یافته جامعه سوسیالیستی، به درجه همواره عالی تری از هدایت آگاهانه و آماجگرایانه  روند توسعه اخلاق نیاز مبرم خواهد بود.

 

۵

·    آنگاه، هم حل و فصل مسائل تئوریکی بنیادی اتیک  مارکسیستی و  هم حل و فصل مسائل هنجاری آن اهمیت بزرگی کسب خواهد کرد.

 

۶

·    اتیک مارکسیستی با به رسمیت شناختن دترمینیسم دیالک تیکی ـ به مثابه  اصل بنیادی تعیین کننده هر علم اصیل ـ پیوند ناگسستنی دارد.

 

۷

·    در نتیجه، به هنگام بررسی قوانین توسعه اخلاق، علاوه بر تجزیه و تحلیل روابط علی (علت و معلولی)، باید دیالک تیک پیوندهای ضرور و پیوندهای تصادفی نیز در نظر گرفته شود.

 

·    مراجعه کنید به دترمینیسم، دیالک تیک ضرورت و تصادف

 

۸

·    روندهای توسعه اخلاق، روندهای ماهیتا استوشاستیکی اند و در آنها عوامل تصادفی نیز نقش بازی می کنند.

 

۹

·    اتیک در بررسی اخلاق (مورال)، هم با قوانین ساختاری سر و کار دارد و هم با قوانین توسعه ای.

 

·    مراجعه کنید به اخلاق (مورال)

 

۱۰

·    قوانین ساختاری ـ به عنوان مثال ـ عبارتند از روابط ساختاری و روابط فونکسیونی میان عناصر اجتماعی و فردی شعور اخلاقی.

 

۱۱

·    قوانین توسعه ای اخلاق، به عنوان مثال عبارتند از قوانین پیدایش و توسعه اخلاق در چارچوب فرماسیون اجتماعی معین.

 

۱۲

·    کاربست قاطعانه اصل دترمینیسم دیالک تیکی در اتیک به هیچوجه امکان گزینش تصمیمگیری ها و ارزیابی های اخلاقی عمل و رفتار  را از بین نمی برد.

 

۱۳

·    انسان به طور دلبخواه و بی اعتناء به ضرورت هائی که پایه و اساس هستی و توسعه او را تشکیل می دهند، عمل نمی کند.

 

۱۴

·    رفتار انسان ها به وسیله مناسبات اجتماعی مشروط می شود.

 

۱۵

·    انسان اما در چارچوب شرایط موجود برای عمل خویش، می تواند این و یا آن نوع و شیوه رفتار را برگزیند، مطابق با حوایج و ضرورت های اجتماعی معینی عمل کند و یا مغایر با آنها.

 

۱۶

·    معیار گزینش درست رفتار انسانی و ارزیابی اخلاقی او می تواند همواره فقط یک ضرورت رفتاری معین باشد که بر الزامات پیشرفت اجتماعی مبتنی است.

 

۱۷

·    دترمینیسم دیالک تیکی با به رسمیت شناختن امکان گزینش آگاهانه شیوه رفتار معین، همزمان ضرورت ارزیابی اخلاقی رفتار فردی  و احساس مسئولیت انسان نسبت به این گزینش در قبال جامعه، خلق و طبقه و غیره را نیز به رسمیت می شناسد.

 

۱۸

·    به قول ولادیمیر لنین، «ایده دترمینیسم به هیچوجه بی اعتناء به عقل و وجدان انسانی و ارزیابی عمل او نیست.

·    بلکه درست برعکس!

·    این فقط درک دترمینیستی است که ارزیابی دقیق و درست را امکان پذیر می سازد و مانع آن می شود که همه کاسه کوزه ها بر سر اراده آزاد شکسته شوند.»

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱، ص ۱۵۲)

 

۱۹

·    اتیک مارکسیستی با این برداشت، از سوئی آگاهانه با آن اتیک ایدئالیستی به مخالفت برمی خیزد که عمل انسانی را ناشی از آزادی مطلق اراده او تلقی می کند و تعین مندی عمل انسان را به هیچوجه قبول نمی کند.

 

۲۰

·    و از سوی دیگر با دترمینیسم مطلق ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی به مخالفت می پردازد که منکر هر تعیین آزادانه اراده انسانی و گزینش شیوه رفتار معین است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر