شین میم شین
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
حکایت یازدهم
۱
دو کس چه کنند از پی خاص و عام
یکی نیکمحضر، یکی زشتنام:
یکی تشنه را تا کند تازه، حلق
دگر تا به گردن در افتند، خلق
معنی تحت اللفظی:
چاه
همیشه و همه جا
به دست دو نوع آدم حفر می شود:
به دست نیکمحضر
و
به دست زشتنمامی
هدف نیکمحضر از حفر چاه
تر کردن حلق خلق
و
هدف زشت نام
افکندن خلق در چاه
است.
سعدی
در این دو بیت شعر،
چندین دیالک تیک ارزشمند را برای ابراز نظر به خدمت می گیرد:
او از سوئی دیالک تیک (۱) را به شکل دیالک تیک خاص و عام بسط و تعمیم می دهد.
جواب
او از سوئی دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را به شکل دیالک تیک خاص و عام بسط و تعمیم می دهد.
منظور او از خاص (خاصه)، افراد متعلق به طبقات و اقشار اجتماعی ممتاز جامعه (طبقه حاکمه) است و منظور او از عام (عوام الناس، عامه)، توده مولد و زحمتکش و بی خانمان.
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک (۲) را به شکل دیالک تیک نیکمحضر و زشتنام بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک نیکمحضر و زشتنام بسط و تعمیم می دهد.
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک (۳) را به شکل دیالک تیک حفر چاه و سیراب کردن مردم و دیالک تیک حفر چاه و آزار مردم بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک حفر چاه و سیراب کردن مردم و دیالک تیک حفر چاه و آزار مردم بسط و تعمیم می دهد.
او ضمنا از حقیقت دیالک تیکی مهمی پرده برمی دارد و آن اینکه (۴) واحدی می تواند برای (۵) کاملا متضادی به خدمت گرفته شود.
جواب
او ضمنا از حقیقت دیالک تیکی مهمی پرده برمی دارد و آن اینکه وسیله واحدی می تواند برای اهداف کاملا متضادی به خدمت گرفته شود.
عکس این قضیه هم صادق است:
برای نیل به (۶) واحدی می توان از (۷) مختلف استفاده کرد.
جواب
برای نیل به هدف واحدی می توان از وسایل مختلف استفاده کرد.
کشف نبوغ غول آسای سعدی دشوار نیست، ولی این هنوز همه بضاعت دیالک تیکی نهفته در این دو بیت شعر نیست.
مفهوم «چاهکن» را نباید به طور تحت اللفظی معنی کرد.
سعدی چاهکن ها را به دو دسته متضاد با هم طبقه بندی می کند:
نیکمحضر و زشت نام.
هر دو چاهکن عمل ظاهرا واحدی ، ولی (۸) متفاوتی را انجام می دهند.
جواب
هر دو چاهکن عمل ظاهرا واحدی ، ولی ذاتا (ماهیتا) متفاوتی را انجام می دهند.
نیکمحضر از سر خیرخواهی و انساندوستی (برای سیراب کردن مردم) چاه می کند، زشت نام، اما برعکس، از سر انسان ستیزی (برای انداختن مردم به چاه).
سعدی در واقع دیالک تیک (۹) را به شکل دیالک تیک چاه کندن و آب دادن (آدم آسودن) و دیالک تیک چاه کندن و آدم کشتن بسط و تعمیم می دهد، ولی همزمان دیالک تیک علت و معلول را فراموش می کند.
جواب
سعدی در واقع دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک چاه کندن و آب دادن و دیالک تیک چاه کندن و آدم کشتن بسط و تعمیم می دهد، ولی همزمان دیالک تیک علت و معلول را فراموش می کند.
او فراموش می کند که هر معلولی، علتی و هر عملی دلیلی لازم دارد.
چرا یکی انساندوست شده و دیگری انسان ستیز؟
انگیزه و هدف و آماج و نیت واقعی و پشت پرده آنها از حفر چاه چیست؟
مفاهیم «نیکمحضر» و «زشتنام» به خودی خود بیانگر چیز زیادی نیستند، ولی نیکمحضری یکی و زشتنامی دیگری بی سبب و بی علت نبوده است.
سعدی اگر سؤال پیچش نکنیم، نیکمحضری و زشتنامی را طبیعی و مادرزادی جا خواهد زد، ولی اگر چنین باشد، دیگر اندرز و هشدار لزومی ندارد.
چون بازهم بنا برتئوری بنیاد، مختصات و مشخصات بنیادی چیزها، پدیده ها و سیستم ها (انسانها) قابل تغییر نیستند:
تربیت نا اهل را چون گردکان در گنبد است.
سعدی، در هر حال، همه چیز را ایستا، مرده، سیاه و سفید تصور و تصویر و ترسیم می کند.
سعدی
برای عمل خیر یکی و برای عمل شردیگری دلیل و انگیزه ای مادی و یا فکری نمی جوید.
ظاهرا همه چیز اوتوماتیک و ایراسیونال صورت می گیرند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر