۱۳۹۹ مهر ۱۲, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۴۲۴)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
درنگی در پژوهشی از علی علیه السلام

۱
این پژوهش علی علیه السلام
حاوی
افکار رئالیستی و راسیونالیستی ارجمندی است.

۲
کدامند؟

۳
این پژوهش علی علیه السلام
اما حاوی ایرادات منطقی و مفهومی چشمگیر است.

مثال:

الف
جامعه گیلان؟

۱
گیلان جنگل است و نه جامعه.

۲
گیلان
در ان دوره
جنگل تر از جنگل بوده است.

ب
انقلاب مشروطه؟

۱
منظور از انقلاب چیست؟

۲
مشروطه طلبی = تغییری درفرم سلطت = گذار از فرم مطلقه به فرم مشروطه

۳
انقلاب در زیربنای اقتصادی هر جامعه صورت می گیرد و تحولات روبنایی ـ ایده ئولوژیکی را به دنبال می آورد.

۴
آنچه که روشنفکریت ترحم انگیز جماران و جمکران
انقلاب می نامد
رفرم سیاسی است و نه انقلاب.
۵
ایران در آن زمان
کشوری فئودالی ـ مستعمره و یا نیمه فئودالی - نیمه مستعمره بوده است
و
محتوای انقلاب در آن سامان
فقط می توانست
ضد فئودالی و ضد مستعمراتی باشد
یعنی دموکراتیک و ملی باشد.

۶
سران جنبش مشروطه
حتی ضد استعمار (ملی) به معنی حقیقی کلمه نبوده اند:
وقتی قافیه تنگ امده
به
سفارت انگلیس پناه برده اند که مهد مشروطه و ضمنا دولت استعمارگری بسان تزار بوده است.

.....
 
درنگی در افکار فاکنر و فیروز

فاکنر میگه:
«برای دنیا اومدن آدم‌
دو نفر لازمه
ولی برای مردن او
یه نفر کافی است.»

درست مثل پدر
که وقتی به آخر جاده زندگی رسید
بار وبندیل رو جا گذاشت و یکه وتنها پر کشید و رفت.

من‌که میگم:
«رفت تو قلب و ذهن من وهمه اونایی که دوستش داشتند ومی خواستنش.»
الف
فاکنر میگه:
«برای دنیا اومدن آدم‌
دو نفر لازمه
ولی برای مردن او
یه نفر کافی است.»

۱
فقر شعور و شناخت هنری از همین جمله به ظاهر فخیم فاکنر آشکار می گردد:

۲
فاکنر خیال می کند که آدم (و یا حتی نبات و جانور)
نتیجه جفتگیری دو تن است و بس.

۳
فیروز
بهتر است ایمیلی به فاکنر بزند و بیت شعری از فیلسوف شیرازبرایش تلاوت کند:
ابر و باد و مه و خورشید و بشر در کارند
تا تو نانی به کف آری و به ذلت بخوری

۴
آدم
چه در بطن مادر
و
چه در مهد مادر
قارچ نیست.
مش فاکنر

۵
هر جرعه آبی که آدم می نوشد و هر لقمه نانی که می خورد و هر پالتو و پالانی که می پوشد
ثمره زحمات بی حساب توده های مولد و زحمتکش بی نام و بی اعتنا به نام است.

۶
خدای رزاق واقعا موجود
توده ـ خدا ست.

۷
و
بر خلاف تصور و تحکم و توهم جباران و جاهلان و جمارانیان
نه طبقه حاکمه ـ خدا

ب
من‌که میگم:
«رفت تو قلب و ذهن من وهمه اونایی که دوستش داشتند ومی خواستنش.»

۱
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا مشخص شود هر آنچه مشوش باشد

۲
این و آن که هیچ
فرزند
وقتی در «قلب و ذهن» و ضمیرش را به روی مادر ـ پدر باز میکند که کفن و دفنش کرده اند.
آنهم چه بسا زمانی که خود مادر ـ پدر شده است و توله هایش محل سگ حتی به اش نمی گذارند
و
از فرط شرمندگی
مادر و پدر را به عنوان کنیز و نوکر خانواده خود به رفقا معرفی می کنند.

۳
پسر همسایه ما پزشک است
داشت می مرد
خبر دادند
نیامد.

۴
کریم هم می دانست.
چه کسی می گوید که کریم دانا نیست:
انما اولادکم ... فتنه عدو لکم.
توله های تان فتنه اند
دشمنان شما هستند.

۵
به توده ـ خدا بیندیش تا رستگار شوی.
 
 
درنگی در فلسفه زن ستیزی در طویله جماران

امام جمعه اصفهان:
باید فضا را برای زنانی که کشف حجاب می کنند، نا امن ساخت.

۱
فتوای سلب امنیت از زنان آدم و آزادیخواه
مفهوم گل و گشادی است که هر کسی از ظن خود
معنی، تعبیر و تفسیر می کند و به فتوای انتزاعی و کلی امام جمعه
جامه عمل مشحص می پوشاند.

۲
صدور چنین فرمان و فتوای انتزاعی و کلی ئی
بدترین جنایت در حق بشریت مولد زحمتکش است
و
صادر کننده چنین فتوای جنایت امیز که ضد مطلق حقوق بشر است
باید محاکمه شود.

۳
اسیدپاش اشغال
بسیجی بیشعور
پاسدار پفیوز
شکنجه روان بیمار
مجریان معذور و مزدور این جور فتواها هستند

۴
اتحادیه اروپا
سران بلاروس را به خاطر تقلب در انتخابات و سرکوب صرف مخالفان تحت فشار قرار می دهد و ممنوع الخروج می سازد.

۵
اما علنا و رسما در شوهای تله ویزیوینی
جنابات اجامر جماران در آبادن و آبادان را ماستمالی می کند و انتقاد مسالمت امیز خصوصی را ارجحیت می بخشد.

۶
سؤال این است که فلسفه زن ستیزی در طویله جماران چیست؟

۷
سازمان زنان باید به این فلسفه بیندیشد
اگر می خواهد از حقوق بشر و در رأس آن از حقوق زنان و کودکان و زحمتکشان دفاع کند.
 
درنگی در دعاوی حریفی

الف
علمی ترین نگاه به بحران کمونیزم اینه که بگیم
خیلیها هستند کمونیست هستند و همه هم درست می گن
چون گرایشات بسیاری خود را کمونیست می دانند.

۱
حریف
نمی داند که کمونیسم چیست.
اما از بحران کمونیسم دم می زند.

۲
حریف خیال می کند که کمونیسم چیزی مثل مذهب است
در نتیجه
کمونیسم هم بسان مذهب
فرقه های مختلف دارد و تعاریف مختلف و تفاسیر مختلف.

۳
همه فرقه ها هم حق دارند.

۴
دلیل قوی حریف شنیدنی تر است:
چون همه خود را کمونیست می دانند.

ب
نام کمونیزم
مالکیت یک گرایش نیست.

۱
این جمله حریف
به چه معنی است؟

۲
منظور حریف احتمالا این است که هر لاشخوری حق دارد
خود را و یا هر خری را کموینست بنامد و هر طویله ای را حزب کمونیست.

۳
خواستن = حق داشتن

۴
ترامپ هم همین کار را می کند:
همه مخالفین خود را کمونیست می نامد.

۵
به زعم حریف
طویله امریکا مملو از کمونیست است.

پ
حق همه هست خود را بنامند.

۱
زنده باد.

۲
منظور حریف این است که همه حق دارند که خود را کمونیست بنامند.

۳
درست به همان سان که همه حق دارند
خود را مسلمان بنامند.

۴
ترامپ هم خود را طرفدار طبقه کارگر می نامد و بخش مهمی از کسانی که به او رأی داده اند
کارگرند.

۵
اسم حزب هیتلر هم حزب ملی و سوسیالیستی کارگران المان بود.

ت
در مرحله بعد باید رفت و تضادهای این گرایشات را روشن کرد و نوع معین کمونیزم را توضیح داد که منطقی تر علمی تر و موثر تر است.

۱
این دیگر نشد.

۲
کشف «منطقی تر علمی تر و موثر تر» بودن اینهمه مذهب
به مدد روشن کردن تضادهای شان
اصلا امکان پذیر نیست.

۳
ضمنا به درد کسی هم نمی خورد.

۴
به نظر ما خر نمی تواند کمونیست باشد
و
طویله نمی تواند حزب کمونیست باشد.
 
هماندیشی با علی علیه السلام

۱
ممنون.
جمله شما این است:
حتی از همان آغاز در جوامعی، هم چون گیلان و آذربایجان.

۲
اینجا
صحبت از جمهوری گیلان نیست.

۳
در مطالب شما افکار نبوغ امیزی هست.

۴
مسئله این است که
این افکار
با ناپیگیری های منطقی و مفهومی توأم اند.

۵
می توان کل این مطلب را تحلیل کرد.

۶
تحلیلی که خیلی حاصلخیز می تواند باشد.

۷
درد بی درمان این است که
کسی دنبال حقیقت نیست.

۸
کسی زحمت خواندن سطری از مطلبی را حتی به خود نمی دهد.

۹
خلایق
یا فحش می دهند و یا اندرز.

۱۰
مثلا
برو کتاب فلانکس را بخوان تا رستگار شوی.

۱۱
اصلا معلوم نیست که خودشان کتاب فلانکس را خوانده اند و یا فقط عنوانش را یاد داشت کرده اند تا فضل فروشی کنند.

۱۲
دیالک تیک فضله و فضل
در انحصار ایرانی جماعت است.
 
درنگی در منطق تق و لق منسوب به خیام 
 
چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. (می گذشت)

شماری، دست به کارِ بازسازی (تعمیر) آن آموزشگاه بودند و چارپایانی، پیوسته بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره) را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند.
یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه می‌ترسید و هیچ‌کس نمی‌توانست آن را وارد مدرسه کند.

چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت
و در گوش چارپا
چیزی گفت.

سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد.

پس از این‌که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟

خیام بازگفت (گفت) که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بوده و پس از مردن،
به این شکل درآمده و دوباره به دنیا بازگشته‌است
(اشاره به نظریهٔ تناسخ)
و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد.

من
این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

ای رفته و بازآمده بَل هُم (ابله) گشته
نامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ریشت ز عقب درآمده، دُم گشته

و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام،
به درون مدرسه رفتن تن درداد.

۱
خر
ابله 
 بوده
و
یا خیام؟

۲
خری که از ترس ورود به مدرسه و شناخته شدن توسط بنی بشر و شرمگین شدن
وارد مدرسه نمی شد
پس از وقوف به اینکه خیام او را بازشناخته
باید
بیشتر شرم کند و پا به فرار بگذارد
و
نه اینکه
بی قطره ای عرق شرم بر پیشانی وارد مدرسه در حال تعمیر شود.

۳
بر این ایرانی جماعت
چه رفته است که منطق شان چنین تق و لق گشته است؟

۴
منطقی این بود که خیام
رباعی دیگری در خریت خلایق
به گوش خر بخواند
تا
خر مطمئن شود که کسی توان شناخت او را ندارد و وارد مدرسه شود.
 
درنگی در جنسیت الله
رامين ملزم

خدای من
چه زیبا می شود روزی که در دنیا
خلاف عرف و آئین
دختری پیغمبرت باشد.
 
۱
هی شاعر حواس پرت
پیامبر در دیالک تیک خدا و پیامبر وجود دارد
و
زن
خدا ست.

۲
الله اکبر
اگر تیز بنگریم
دختر است و نه نر.

۳
محمد بن عبدالله (پیامبر اسلام)
رسول دختر خرپولی به نام اکرم است.

۴
به همین دلیل
رسول اکرم
نامیده می شود
و
نه
رسول اکبر و یا اصغر و حیدر و اسکندر

۵
اکرم
اسم مستعار خدیجه خر پول است
که
بدون حمایت مالی او
اسلام
اصلا پا نمی گرفت.

۶
منظور محمد از خدای متعال هم خدیجه خرپول با جبروت و جلال بود و از خدیجه بیشتر از خدای انتزاعی و واهی هراس داشت.
 
درنگی در دیالک تیک رهایش طبقاتی

۱
طبقه کارگر
بدون سازمان یابی در حزب خود
نمی تواند از حد مبارزات ترید یویونیستی (مبارزه برای نان بخور و نمیر)
پا فراتر نهد.

۲
طبقه کارگر
اکنون
اما فاقد حزب مارکسیستی ـ لنینیستی است.
آنهم در مقیاس جهانی.

۳
طویله نمی تواند طبقه را رهبری کند
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر