میم حجری
۴۹۱
سنگ سخنگو
از
مزایای دختر من بودن اینه که میگه شام لازانیا می خوام از سر کار میام
براش لازانیا درست میکنم، میگه فردا هم کیک تازه می خوام میرم بیرون دوباره
خرید میکنم برا فرداشم کیک درست میکنم، تازه میگه موهامو با مهره های رنگی
بباف، عجب مادریم من
اگر کسی دنبال تعریف علمی مفهوم عشق باشد،
باید با عشق مادر و پدر به فرزند آشنا شود.
این عشق
اصیل ترین و عظیم ترین عشق ممکنه است.
ضمنا
یک طرفه ترین عشق است.
فرزند
طبیعتا
نافی مادر و پدر خویش است
چه بسا جلاد بی رحم آنها ست.
شعر «قلب مادر» از ایرج میرزا
اثری رئالیستی است.
۴۹۲
سنگ سخنگو
اونجا که شاعر میگه: اینم از من اینم از تو اینم از این زندگی احساس میکنم داشته به کیرش نگاه میکرده
قصه فوق العاده زیبایی به نام تو ترجمه و منتشر کرده ایم که از بارها خواندنش حتی نمی توان سیر شد:
ساحل سحرانگیز
قسمت اول
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6689
قسمت دوم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6691
پایان
۴۹۳
سگ سخن جو
۴۹۴ سنگ سخنگو
دیروز تو خونه تنها بودم رفتم حموم هرچی منتظر شدم جن خونمون حوله رو بده دستم نداد
برای فراخواندن اجنه
باید اوراد درخور را ادا کنی.
اجی مجی لا ترجی
انتظار منفعل کارساز نیست.
شیعیان اصلا حشری
۱۰۰۰ سال است که منتظر امام موعودند و نمی آید.
برای اینکه ورد مربوطه را ندانند و نخوانند.
سنگ سخنگو
تو جای من نیسی،
نگو میفهممت.
هیچکس نمی تواند جای کسی دیگر باشد.
ولی هر کس می تواند کس دیگری را بفهمد.
به شرط اینکه تجربه ای را که او تجربه کرده است،
تجربه کرده باشد.
مثال:
کسی که از دوستی خنجر از پشت خورده است
می تواند کس دیگری را بفهمد که او هم همین تجربه را کرده است.
سنگ سخنگو
قطعا میتونم بگم
اون لحظه ای که دلت برا خودت میسوزه
بدترین و غمگین ترین حس دنیارو تجربه کردی...
منظور از دل سوزاندن به خویشتن چیست؟
ترحم به خویشتن؟
ترحم به خویشتن
می تواند نتیجه پی بردن به حماقت خویش باشد
و
یا
نتیجه جبر هستی باشد.
وقتی مادری و یا پدری
در نهایت ضعف به دستگیری فرزندش نیاز دارد و او اعتنایی به آندو ندارد
این نتیجه جبر طبیعی است که بنا بر آن، فرزند فقط به فکر خویش است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر