۱۳۹۹ آبان ۱۰, شنبه

درنگی در سیمرغ عطار نیشابوری (۵)

 

 
  سیمرغ 
عطار نیشابوری  
(۱۱۴۶ ـ ۱۲۲۱)
 

درنگی 
از 
ربابه نون
 
۱
پرندگانی که موفق شدند به مرحله چهارم وارد شدند.
 یعنی
 بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی
 نه تنها نعمت های الهی سبب آلودگی و ناسپاسی آنان نشد
 بلکه از مصائب و خسارت مالی نیز متأثر نشدند، 
بدین ترتیب
 در این حالت وارد مرحله پنجم 
یعنی 
وحدت
 شدند 
و 
 اختلافات ظاهری و مادی مانند کیفیت و کمیت و رنگ و خیلی از بسیار، 
مورد نظر آنها نبود.
 
این بند از قصه سیمرغ عطار
مملو از مفاهیم مهم فلسفی است.
به همین دلیل باید نخست تجزیه و بعد تحلیل شود:
 
۲
پرندگانی که موفق شدند به مرحله چهارم وارد شدند.
 یعنی
 بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی
 نه تنها نعمت های الهی سبب آلودگی و ناسپاسی آنان نشد
 بلکه از مصائب و خسارت مالی نیز متأثر نشدند،
 
گذار از پله توسعه (تکاملی) سوم به پله توسعه چهارم
به
معنی گذار از پله دانش به پله بی نیازی است.
یعنی
به
معنی گذار از پله غنای فکری به ریاضت مادی (قناعت) است.
 
مفهوم ریاضت
را
عطار
به
 معنی نوینی
 تعریف می کند:
به 
معنی بی اعتنایی به نعمت و ذلت.
به
معنی استغنای فکری.

برای پرندگان سیمرغ جو در این پله توسعه فکری
نعمت و ذلت
یکسان است.

نه
وفور نعمت
به
فسادشان می کشد 
و
نه
قلت نعمت
متأثرشان می سازد.

پله توسعه ریاضت
خود
دیالک تیکی از لذت و ذلت
است.
 
کاشف و مؤلف این دیالک تیک 
کارل مارکس 
(احتمالا در کاپیتال)
 خواهد بود.
 
عطار
دیالک تیک ریاضت و لذت  
را
به
شکل دیالک تیک نعمت و مصیبت و خسارت بسط و تعمیم می دهد.
 
البته
با این تفاوت
که
عطار
برای نعمت، منشاء الهی قایل می شود.
 
در فلسفه مارکس اما به درستی،
 لذت 
به 
معنی وسیع کلمه،
 یعنی هم لذت مادی و هم لذت فکری
نتیجه ریاضت
 است.
 
سعدی
نیز
  تجربتا
به
نتیجه ای می رسد که مارکس رسیده است.
 
سعدی
دیالک تیک  ریاضت و لذت 
را
به
دهها فرم مختلف
بسط و تعمیم می دهد:
مثلا
به
شکل دیالک تیک رنج و گنج
 
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
 
به
شکل دیالک تیک کار و مزد.
 
مزد آن گرفت، جان برادر، که کار کرد.
 
۳
بدین ترتیب
 در این حالت
 وارد مرحله پنجم 
یعنی 
وحدت
 شدند 
و 
 اختلافات ظاهری و مادی مانند کیفیت و کمیت و رنگ و خیلی از بسیار، 
مورد نظر آنها نبود.
 
گذار از مرحله ریاضت به مرحله وحدت،
در
فلسفه عطار
بر خلاف عرفان خردستیز
به
طرز واقعی، منطقی و عقلی درک می شود
 و توضیح داده می شود:
 
وحدت
نه
به 
معنی عرفانی اش،
نه
به
معنی همه چیز خدایی پانته ئیستی،
نه
به
معنی هویت (یکسانی) ماده و روح،
مثلا یکسانی خاک و خر و خلق و خدا و خرما،
بلکه
به
معنی رسیدن به نقش تعیین کننده ماهیت (ذات، باطن) در دیالک تیک ماهیت و پدیده، ذات و ظاهر، باطن و ظاهر
درک می شود:
و 
 اختلافات ظاهری و مادی مانند کیفیت و کمیت و رنگ و خیلی از بسیار، 
مورد نظر آنها نبود.
 
منظور عطار از مفهوم مادی، ثروت دنیوی، دارایی مالی است.
 
عطار
ضمنا
مفاهیم کمیت و کیفیت 
را
مطرح می سازد.
 
این بدان معنی است
که
عطار 
در زمینه تدوین این مقولات مهم فلسفی
بر فلاسفه بورژوایی آغازین اروپا
مثلا کانت و هگل و غیره
تقدم دارد.

منظور عطار از کمیت
احتمالا
میزان ملک و مال و حشم و خدم و غیره است
و
منظور او از کیفیت
درجه رفاه مادی است.

عطار
به
همین دلیل کمیت و کیفیت را جزو مایملک ظاهری و «مادی» می داند و تحقیر می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر