جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
۱۳
پنج گربه
· زنی خانه کوچکی داشت.
· او در این خانه با پنج گربه زندگی می کرد.
· اسم گربه سفید اشنور بود.
· اسم گربه خاکستری رنگ مور بود.
· اسم گربه قرمز بور بود.
· اسم گربه سیاه کنور بود.
· اسم گربه رنگ به رنگ تیپل تیپ بود.
· هر گربه ای ظرف مخصوص خود را داشت.
· گربه سفید ظرف صورتی رنگی داشت.
· گربه خاکستری ظرف سبز رنگی داشت.
· گربه قرمز ظرف زرد رنگی داشت.
· گربه سیاه ظرف بنفش رنگی داشت.
· گربه رنگ به رنگ ظرف آبی رنگی داشت.
· با طلوع آفتاب، زن همه ظرف ها را با گوشت پر کرد.
· بعد بیرون رفت و در باغچه روی ننو دراز کشید.
· گربه ها اما عصبانی بودند و سر به سر یکدیگر گذاشتند.
· گربه سفید به خوردن از ظرف زرد رنگ پرداخت.
· گربه سیاه از ظرف آبی خورد.
· گربه خاکستری به خوردن از ظرف بنفش پرداخت.
· گربه قرمز ظرف سبز رنگ را واژگون کرد و گربه رنگ به رنگ به دماغ گربه سیاه چنگ زد.
· گربه خاکستری فیش فیش کرد.
· گربه سپید غرید.
· گربه ساه فریاد زد.
· گربه قرمز دم گربه رنگ به رنگ را گاز گرفت.
· گربه سفید تو گوش گربه خاکستری زد.
· گربه رنگ به رنگ خود را روی گربه سیاه انداخت.
· گربه قرمز با گربه سفید گلاویز شد.
· گربه سیاه به کتککاری با گربه رنگ به رنگ پرداخت.
· گربه خاکستری گربه قرمز را خراش داد.
· آنها غریدند، نالیدند، گریه و زاری کردند، شکوه سر دادند، چنگ زدند، گاز گرفتند، لگد زدند، کتک زدند، تا اینکه بالاخره خسته شدند.
· بعد هر چی را که در ظرف ها باقی مانده بود، خوردند و نزد زن رفتند که روی ننو دراز کشیده بود.
· «گربه های ملوس من، آمدید؟»، زن گفت.
· گربه ها به نظافت خود پرداختند.
· کسی از آنچه که رخ داده بود، حرفی نزد.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر