جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
۱۲
بی بی بیچ و نخنما
· دو قلوها به مناسبت تولدشان هر کدام یک گربه کوچولو هدیه گرفته بود.
· دو گربه کوچولو هم دوقلو بودند.
· یکی از گربه های دوقولو سیاه و خاکستری بود و دیگری سفید یکرنگ بود.
· گربه های کوچولو هر دو موهای درازی داشتند.
· چشمان شان زرد رنگ و بزرگ و گرد بودند.
· اسم یکی از آندو بی بی بیچ بود و اسم دیگری نخنما.
· بی بی بیچ را به دوقولوی دختر داده بودند و نخنما را به دوقولوی پسر.
· گربه ها از جنس اجنه بودند.
· سودائی جز شرارت در سر نداشتند.
· اما چون کسی نمی توانست به گربه کوچولوها درس رفتار نیک بیاموزد، بچه ها مجبور بودند که همه چیز را دو باره رو به راه کنند و سر و سامان دهند.
· «گربه ها سطل کاغذهای باطله را واژگون کرده اند»، مادر می گفت.
· «این کار بی بی بیچ بوده است»، پسرک می گفت.
· «نه خیر!»، دخترک می گفت.
· «این کار همیشگی نخنما ست!»
· «گربه ها مداد پاک کن را گم و گور کرده اند»، پدر می گفت.
· «این کار نخنما ست!»، دخترک می گفت.
· «نه خیر!»، پسرک می گفت.
· «این کار هر روزه بی بی بیچ بوده است.»
· «گربه ها گلدان ها را پائین انداخته اند»، مادر می گفت.
· «بی بی بیچ»، پسرک می گفت.
· «نخنما»، دخترک ادعا می کرد.
· بدین طریق جنگ و دعوا شروع می شد.
· گربه ها ـ اما ـ هرگز با هم دعوا و مرافعه نداشتند.
· آندو با هم روی فرش غلت می زدند، با هم سطل کاغذهای باطله را واژگون می کردند و با هم می خوابیدند.
· «گربه ها با مزه اند!»، پدر می گفت، وقتی که گربه ها با کفش های خانگی اش بازی می کردند.
· بچه ها به یکدیگر نگاه می کردند.
· «نخنما با مزه است»، پسرک می گفت.
· «نه خیر!»، دخترک می گفت.
· «بی بی بیچ با مزه است.»
· بعد هر دو می بایستی بخندند.
· «یکی از گربه های تان نخ های فرش اتاق را پاره کرده است»، مادر روز بعد گفت.
· «نه یکی از گربه ها، بلکه هر دو با هم این کار را کرده اند»، بچه ها گفتند.
· «بی بی بیچ و نخنما هر دو با هم!»
· آنگاه هر دو باهم چسب آوردند و نخ ها را به فرش چسباندند.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر