۱
که تا جمع کرد آن زر گربزی
پراکنده شد لشکر از عاجزی
معنی تحت اللفظی:
شاهزاده دوم که به گردآوری حیله گرانه زر و سیم پرداخت،
سپاهیان از بیچارگی پراکنده شدند.
سعدی
در این بیت شعر،
ارتش فئودالی
را
در مد نظر دارد
که
به
سبب بی اعتنایی شاه زاده تازه به قدرت رسیده،
پراکنده می شوند.
سؤال این است که ترکیب طبقاتی ارتش فئودالی از چه قرار بوده است؟
سران و افسران ارتش های در جهان
خان زاده ها و اشراف زاده ها
بوده اند.
بدنه سپاه
احتمالا
از
طوایف و قبایل مختلف بوده اند.
حتی پس از گذار جامعه به کاپیتالیسم
سران و افسران ارتش
منشاء طبقاتی نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی
داشته اند.
روی این مسئله باید کار کرد.
ظاهرا
رعایا
مجاز به ورود به ارتش فئودالی و رزم نبوده اند.
۲
شنیدند بازارگانان خبر
که ظلم است در بوم آن بی هنر
بریدند از آنجا خرید و فروخت
زراعت نیامد، رعیت بسوخت
معنی تحت اللفظی:
تجار از ستم در قلمرو سلطنت آن شاه زاده بی هنر باخبر شدند
و
تجارت
و
داد و ستد
صورت نگرفت.
زراعت هم به دلیل فرار رعایا به دلیل خراج کمرشکن
مختل شده بود.
سعدی
در این دو بیت شعر
دو طبقه مهم جامعه فئودالی
را
معرفی می کند:
الف
رعایا
را
که
یکی از دو طبقه اصلی جامعه فئودالی
اند:
دیالک تیک طبقه اربابان فئودال و طبقه رعایا
ب
بورژوازی
را
تجار
یکی از اقشار مهم و قدیم آن است.
ایندو طبقه اجتماعی
دو طبقه ماهیتا ضد فئودالی اند
و
تحت ستم بوده اند.
سعدی
حامی مشروط و مصلحتی این دو طبقه اجتماعی است.
ارزش و اهمیت این دو طبقه برای سعدی
حفظ جامعه فئودالی
از
خطر زوال و سقوط است.
چون
رعایا
مولد مواد و مایحتاج حیاتی جامعه اند
و
تجار
توزیع مواد و مایحتاج حیاتی
را
به عهده دارند.
سعدی
دیالک تیک (۱)
را
به
شکل دیالک تیک رعایا و بازرگانان بسط می دهد.
جواب
سعدی
دیالک تیک (تولید و توزیع و مصرف)
را
به
شکل دیالک تیک رعایا و بازرگانان بسط می دهد.
سعدی
در این دو بیت شعر،
از
سوئی
دیالک تیک (۲)
دیالک تیک (۳)
را
به
شکل دیالک تیک ستمگری و قطع رابطه تجاری
بسط و تعمیم می دهد
و
از
سوی دیگر
دیالک تیک (۴)
را
به
شکل دیالک تیک قطع داد و ستد تجاری و رکود اقتصاد کشاورزی،
دیالک تیک خراج بیش از حد و خانه خرابی رعایا
بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی
در این دو بیت شعر،
از
سوئی
دیالک تیک کنش و واکنش،
دیالک تیک عمل و عکس العمل
را
به
شکل دیالک تیک ستمگری و قطع رابطه تجاری
بسط و تعمیم می دهد
و
از
سوی دیگر
دیالک تیک علت و معلول
را
به
شکل دیالک تیک قطع داد و ستد تجاری و رکود اقتصاد کشاورزی،
دیالک تیک خراج بیش از حد و خانه خرابی رعایا
بسط و تعمیم می دهد.
خسرو روزبه
هم
در
دفاعیه خود
از
دیالک تیک عمل و عکس العمل
استفاده می کند.
اگر کسی کمترین تردیدی در درک دیالک تیکی ژرف سعدی دارد، این دو بیت شعر می تواند باعث یقین قلبی او شود.
افزایش خراج باعث خانه خرابی دهقانان و تخریب اقتصاد کشاورزی می شود،
دهقانان روستاها را ترک می کنند
و
برای گدائی و عملگی
راهی شهر می شوند و یا به راهزنی و شغل های تصادفی دیگر روی می آورند
و
سپاه شاه که عمدتا از فرزندان رعایا تشکیل می یابد،
فرو می پاشد.
گر ملک این است و چنین روزگار
زین ده ویران، دهمت صد هزار.
(نظامی، «مخزن الاسرار»
نقل از اثر احسان طبری، «برخی بررسی ها در باره جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی در ایران»، ص ۴۰.)
معنی تحت اللفظی:
اگر پادشاه از این دست باشد و روزگار بر این منوال باشد،
دهها هزار روستا
به
ویرانه مبدل می شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر