میم حجری
۱۵۱
سنگ سخنگو
سگ سخن جو
پدیده شناسی و یا فنومنولوژی
به معنی صورت شناسی است.
به معنی ظاهر شناسی است.
اصلا هنر نیست.
هر خری قادر به شناخت ظواهر چیزها ست.
هنر
ماهیت شناسی و باطن شناسی است.
سقراط بسان مول
انا
خر پرور بوده است.
۱۵۲
سنگ سخنگو
سگ سخن جو
این بیت شعر سعدی
را
باید در حکایت مربوطه درک کرد و توضیح داد.
این بیت شعر
نتیجه گیری معینی از تجربه معینی است.
۱۵۳
سنگ سخنگو
هر کی
با قیافهی داغون و خسته
قربون صدقهتون رفت
اون واقعیه.
وگرنه وقتی شیک و سرحال باشی که واسه همه جذابی.
سگ سخن جو
چنین کسی فقط می تواند مادر و پدر فهیم آدمی باشد.
حتی
مادر و پدر فرمالیست (ظاهرگرا)
در این چنین حالتی قربان صدقه فرزندش نمی روند.
اصولا
علاقه به کسی و یا نفرت به کسی
در وهله نخست
با
چیزی نمودین (ظاهری) آغاز می شود
و
با
چیزی ماهوی (باطنی، ذاتی)
تحکیم می یابد و یا تخریب می شود.
چیز نمودین می تواند صورت و قد و قامت و ادا و اطوار فرد باشد
و یا طرز تفکر و رفتار و کردار و شخصیت او باشد.
۱۵۴
سنگ سخنگو
یه جوری خرد شدم که اگه همهی تیکههامو به هم بچسبونی هم باز چند تا کمه.
سگ سخن جو
شاهکار.
قصه کودکانی از نویسنده ای ایتالیایی ـ امریکایی (لئو لیونی)
ترجمه کرده ایم
به
نام پتزه تینو
محتوای این قصه هم همین اندیشه زیبای تو ست.
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6654
۱۵۵
سنگ سخنگو
ومن اونجایی باختم که فک کردم احساسمو ، صادقانه بگم بهتره.
سگ سخن جو
بستگی دارد
که
احساس
چه باشد
به
چه کسی
در
چه شرایطی
گفته شود
و
چگونه
گفته شود.
انسان
موجود بغرنجی است
و
طرز رفتار با او
باید بغرنج باشد و نه ساده.
بهترین دوست آدمی
من درونی خود او ست.
می توان با من درونی خود
رفتاری مطلقا بی پروا
داشت.
با من برونی هم می توان در آیینه آشنا و همصحبت شد.
اینهم دوست خوبی است.
ما آزموده ایم در این باره بخت خویش
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر