نیچه
باز هم نیچه
یورگن مایر
عصر ما
(حزب کمونیست آلمان)
(۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰)
برگردان
شین میم شین
رسالت نیچه
پاول استفان
مبارزه نیچه
را
بر ضد هر آنچه که سوسیالیستی و دموکراتیکی است،
تداوم می بخشد.
به قول پاول استفان
لوکاچ
به
مثابه عضو حزب کمونیست مجارستان
در
راه جمهوری شوروی مجارستان
نه
تنها
«سرباز میز تحریر»
بوده،
«بلکه به عنوان سرباز ارتش سرخ مجارستان در جنگ داخلی مستقیما شرکت ورزیده است.
اینجا نیز بار دیگر می بینیم
که
وقتی کسی به اعمال غیراخلاقی در راه چیزی دست زده باشد
و
قبل از همه
جان خود را به خطر انداخته باشد،
به
سادگی متنبه نمی شود.
خون می بندد.»
کسی که این چنین مورالیزه کنان (اخلاقی سازانه) به انقلاب برخورد می کند،
طبیعی است
که
بسان پاول استفان بتواند در دستگاه علمی بورژوایی جا خوش کند
و
راجع به مارکس غیبگویی کند
و
مدافع فاشیسم
(نیچه)
را
چپگرا
جا بزند.
انقلاب
امر اخلاق حاکم نیست که اخلاق طبقه حاکمه است.
انقلاب
امر ضرورت عینی است.
کسی که در صدد نجات جهان از تخریب توسط استراتژ های امپریالیسم است،
چاره ای جز شرکت در مبارزه طبقاتی ستمدیدگان بر ضد ستمگران ندارد.
چنین کسی باید با فلسفه، اخلاق و بربریت حاکم
قطع رابطه کند.
علاوه بر این
فقط «چپگریان خودکامه» نبوده اند
که به ایراسیونالیسم (خردستیزی) نیچه پی برده اند.
البرت شوایتسر
(۱۸۷۵ ـ ۱۹۶۵)
پزشک
فیلسوف
تئولوگ
پاسیفیست
آلمانی ـ فرانسوی
از مهم ترین متفکران قرن بیستم
ما اینجا فقط به آلبرت شوایتسر به عنوان یکی از کسانی که به ایراسیونالیسم نیچه واقف بوده اند،
اشاره می کنیم.
آلبرت شوایتسر می نویسد:
«ابربشر نیچه
که
مظفرانه بر کل تاریخ می توپد و بی رحمانه کلیه ابنای بشر را می کوبد»
به
امحای «اتیک اجتماعی» می پردازد.
نیچه
اتیک (اخلاق)
را
تحت تابعیت «اراده به قدرت» (قدرت طلبی) «ابربشر»
قرار می دهد.
به قول آلبرت شوایتسر
نیچه
با اعلام «اراده به قدرت» به مثابه نگرش حیاتی مسلط نخبگان،
فاتحه ای بر مفاهیم خیر و شر
خوانده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر