جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در چیستایی زنان
۱
۹۹ در صد زنان چیستند
سازمان زنان؟
۲
زنان
پرولتاریای حداقل مضاعفند.
پروتاریا چیست
سازمان زنان؟
۳
پرولتاریا
طبقه اجتماعی ئی است که جز نیروی کارش
یعنی جسم و جانش
سرمایه ای ندارد
و
برای زنده ماندن
باید نیروی کارش را
یعنی جسم و جانش را در بازار کار به بورژوازی بفروشد.
۴
تفاوت شوهر با بورژوازی
این است که
شوهر
ارباب زن در چارچوب خانه است
و
بورژوازی
ارباب زن در کارخانه و شرکت و بیمارستان و تیمارستان و مزرعه و مرتع و غیره است
۵
زن ستمدیده ترین ستمدیدگان زمین است
۶
پایان استثمار رنگارنگ پرولتاریا و ضمنا زنان
آغاز رهایش نهایی بشری
است.
هماندیشی با همنوعی
شیرین
شما کلا خیلی نادرست و غیراخلاقی همفکری میکنید و همه چیز را سیاه و سفید می بینید و با زور و اجبار و توهین میخواهید عقایدتون را به دیگران تحمیل کنید .
۱
ممنون از زحمت هماندیشی.
۲
هماندیشی ما با شیرین
با سؤالی راجع به پست او شروع شد که تصادفا دیده بودیم:
منظور از سرنوشت چیست
شیرین؟
۳
معلوم شد که منظور شیرین از مفهوم سرنوشت
طرز تربیت خانوادگی است.
۴
ما تشکر کردیم و هماندیشی را رها کردیم.
با آدم ها که نمی شود
همانیدشی کرد.
۵
بعد تقاضای دوستی از شیرین آمد و دوست فیسبوکی شدیم و هماندیشی تعمیق یافت.
۶
بحث ما بر سر مفاهیم بود و است و خواهد بود.
۷
هدف هیئت تحریریه دایرة المعارف روشنگری اصلا همین است و بس.
۸
ما گفتیم که نمی توان کرگدن گفت
اگر منظور از کرگدن
کره خر باشد.
۹
برای اینکه مفاهیم استانداردند و نه دلبخواهی
۱۰
و گرنه مبادله فکری میان همنوعان مختل و محال می گردد.
۱۱
بگذارید همین جمله اول شما را تحلیل کنیم.
الف
شما کلا خیلی نادرست و غیراخلاقی همفکری میکنید و همه چیز را سیاه و سفید می بینید و با زور و اجبار و توهین میخواهید عقایدتون را به دیگران تحمیل کنید .
۱
منظور از اخلاق چیست و بداخلاق کیست؟
۲
ما همین اواخر کتابچه ای راجع به اخلاق ترجمه و منتشر کرده ایم:
مراجعه کنید
به
اتیک
(اخلاق)
۱۰
شما
( و نه فقط شما
بلکه
بخش اعظم حتی اساتید دانش کاه ها)
کرگدن می گویید و منظورتان کره خر است.
۱۱
شما اصلا نمی دانید که اخلاق چیست.
تا ما منظور شما را از بداخلاقی بدانیم.
۱۲
سؤال دیگر:
منظور از همفکری چیست؟
۱۳
شما معنی مفهوم همفکری را هم نمی دانید
حالا خیال می کنید که ما با ادای این جمله به شما توهین کرده ایم.
۱۴
برای اینکه معنی مفهوم توهین را هم نمی دانید.
۱۵
ما تحلیل می کنیم و نه توهین
ما اصلا نمی توانیم به کسی توهین کنیم.
آنهم به شیرین که تازه ترین دوست فیسبوکی ما ست.
۱۶
ما اصلا آدم نیستیم تا مثل آدم ها به عوض تحلیل نظر همنوع به او
توهین کنیم.
۱۷
همفکری = داشتن افکار مشابه با همنوعی
۱۸
منظور شما از مفهوم همفکری
به غلط
هماندیشی است.
۱۹
هماندیشی = چالش نظری = مبادله فکری = مبارزه ایده ئولوژیکی = به قول سعدی
رضی الله عنه
جدال با مدعی
درنگی در دیالک تیک آفتابه و آفتاب
آفتاب یا آفتابه
علی رضا صبای تبریزی
سوخت مردی از اشتیاق زنی
خواست گوید:
«تو آفتاب منی»
و فرستاد عاشقانه پیام
که «تو ای ماه، آفتابه منی»
نیتش ازدواج بود
اما
شد نتیجه طلاق و بددهنی
دلبرش فحش داد و کرد، بلاک:
«من اگر آفتابهام تو عنی»
آی
مرد و زنی که جویی جفت
سعی کن بیسواد، مخ نزنی
«کسره» را «ه» نکن که عن شوی و
آفتاب ِ خود آفتابه کنی
پایان
درنگی در اسالیب دوگانه روشنگری ستیزی در جماران
۱
روش اول برای روشنگری ستیزی دادن اندرز است
ضمن انتقاد از عدم رعایت موازین اخلاقی فئودالی
۲
روش دوم روشنگری ستیزی اشاره به تخت معروف رهزن یونانی و تخریب اعتبار روشنگر است:
مثال
شیرین
در اساطیر یونان باستان، از شخصیتی افسانه اي به نام پروکروستس نام برده شده است
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را داشتند، روی تختی می خواباند و اگر مسافری، کوتاه تر از اندازه تخت بود، آنقدر او را می کشید تا اندازه شود یا اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش را قطع می کرد!
*از نظر پروکروستس تنها اشخاصی درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
۱
قضیه از قراری دیگر بوده
شیرین
۲
پروکروسْتِس
در اسطورههای یونان، راهزنی است غولپیکر که به شکلی هولناک قربانیان خود را میکشت.
پروکروستس در کنار جادهی الئوسیس به آتن زندگی میکرد،رهگذران را به بهانهی مهماننوازی به خانهی خود میبرد و روی تختی میخواباند و اگر از طول تخت کوتاهتر بودند آنقدر آنها را میکشید یا بدنشان را بر روی سندان با چکش میکوبید تا همطول تخت شوند، و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان میبرید تا به اندازهی تخت درآیند.
تسئوس او را به همین شکل مجازات کرد و برای اینکه او را به اندازهی تخت درآورد سر برید.
ویکی پیدیا
شیرین
داستان این تخت داستان هر روز زندگی ما ست.
در حقیقت تک تک ما آدم ها که خود را جزو افراد روشن و باسواد می دانیم، دیگران را با تخت پروکروستس خود می سنجیم
تختی که ابعادش اعتقاد، باور، ثروت، قدرت، زیبایی و... است!
اگر فردی در این چهارچوب قرار نگیرد، نه تنها باعث افتخار نیست; بلکه ما به عنوان یک آدم بازنده، بی عرضه و بی کفایت به او نگاه می کنیم و آنقدر او را می کشیم یا له می کنیم، تا از اندازه و فرم واقعی خودش خارج شود و طبق سلیقه و قضاوت ما شود.
آنگاه که چیزی از خود واقعی اش نماند، تازه به او افتخار می کنیم.
داستان آن تخت، روایت قالب های ذهنی و پیش داوری های ماست.
۱
قضیه صد در صد بر عکس ادعای شیرین است.
۲
دبیر یکی از طویله های سیاسی ـ جمارانی
به هواداران خود در فیس فیس اندرز داده بود که مطالب خانمی را نخوانده لایک کنند و برایش هورا کشند.
۳
کسی جز عکس نمی جوید و نمی بیند تا او را به تخت خیوش کشد و بسنجد و حسابش را برسد.
۴
مثال حی و حاضر حریفی است که استثنائا همین رهنمود شیرین را بسته به اندازه تخت بدبخت خویش
سنجیده است:
سلامعلیکوم
بنا را اگر بر معیارهای پروکروستس بگذاریم و با ارزیابیهای او، به مقایسه با شیرین بنشینیم، یککلام دچار مکافات میشویم.
رقابت و به اندازهدرآمدن با ارزشها و قابلیتهای درونی و بیرونی این شیرین،
برابری را در ترازوی پروکروستس دچار اشکال میکند:
قد
بگو شاخ شمشاد
هنر
بگو میبارد از هر انگشت
دلمهربانی
بگو چشمهی جوشان
مردمداری
زبانزد این و آن
زیبارویی
چه حاجت به بیان است؟
هماندیشی با آخوندی بی عمامه در عکس و با عمامه در عندیشه
طبقه ی حاکمه ی امپریالیستی، خرافه ی خلق های ایران را ترویج میکند و خواهان بالکانیزاسیون ایران (که شما طویله اش مینامید) میباشد. همان خرافه به وسیله ی د.ر. باز گو میشود
۱
اولا
مفهوم خلق ایران
خرافه مفهوم است
و
نه
مفهوم خلق های ایران ویران.
۲
مفهوم خلق های ایران
مفهومی علمی و عینی است.
۳
ایران کشوری مولتی اتنیک (چند قومیتی) است.
حتی از دید سازمان ملل چنین است.
۴
اختراع و تحمیل امت اسلامی به عنوان بدیلی برای ملت ایران
ترفندی برای ماستمالی وجود خلق های مختلف در این سامان بی سامان است.
۵
«مفهوم» خلق ایران
خرافه مفهومی برای خر کردن خلایق است که کسب و کار آخوندیت کثافت است
چه با عمامه و چه بی عمامه
چه با عکس و چه با عندیشه
۶
ثانیا
طویله را عقلا طویله می نامند و نه دارالعلم
۷
ثالثا
کسب حق خودمختاری
حق مسلم خلق های ایران است
و
دیر یا زود
کسب خواهد شد.
۸
خلق های ایران آنگاه به زبان مادری خود تحصیل خواهد کرد و خواهند آموخت و خواهند نوشت و رشد خواهند کرد.
۹
ما بر خلاف طبقات حاکمه امپریالییستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی و پانیسم های کثافت دیگر
از صدها سال قبل
خواهان وحدت خلق های ایران و جهان هستیم و نه تفرقه آنها.
وحدتی که توأم با خودمختاری ملی خلق ها ست.
۱۰
ثالثا
امپریالیسم
مترقی تر، متمدن تر و راسیونال تر از فاشیسم و فوندامنتالیسم (جمارانیسم و جمکرانیسم و خمینیسم و داعشیسم و حاج قاسم سلیمانیسم)
است.
۱۱
امپریالیسم مرحله انحصاری کاپیتایسم است که صد هزار بار مترقی تر از فئودالیسم و صدر اسلامیسم است.
۱۲
امپریالیسم که فحش خواهر و مادر نیست تا آخوندهای عوامفریب دم به دم آن را دم بگیرند و گرد و خاک به پا کنند.
۱۳
رابعا
با
چیز واحدی
می توان از مواضع طبقاتی متضاد موافق و یا مخالف بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر