جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در مسئله فلسفی بغرنجی
دقت کنید
آنچه که به خاطرش زندگی می کنید
ارزش آن را داشته باشد
که
به خاطرش بمیرید.
حریفه شریفه
۱
راستی
موجودات زنده
از حشره تا طلبه
از موش تا ملا
از عمله تا بنا
به خاطر چه چیزی زندگی می کنند؟
۲
زندگی کردن اصلا به چه معنی است و از چه قرار است؟
۳
فروغ فیلسوف
حتی در سنین نوجوانی
همین مسئله فلسفی بغرنج را
بارها
تماتیزه کرده است.
۴
زاده شدن و زندگی کردن ما و هر حشره ای حتی
(و حتی مردن ما و حشرات الارض)
که
ارادی و اختیاری نیست.
۵
شاعری که دهانش را دوختند
گفته بود:
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم
عمر
حسابش کردم.
۶
این بدان معنی است که
زندگی کردن آش کشک خالته
بخوری
پاته
نخوری پاته
۷
یعنی امری تحمیلی است.
۸
مردن آدمیان و نباتات و جانوران هم به همین سان
اگر هم شانس بیاوری و توسط اجامر جماران
به گلوله ات نبندند و یا زجر کشت نگنند
حضرت عزرائیل
حسابت را می رسد.
۹
حتی اگر جلاد جماران باشی و یا ترامپ و عربان و عردوغان باشی
از حضرت عزرائیل و اراذل و اوباشش امان نداری.
درنگی در مفاهیم
۱
هی شاعر
۲
ارباب برده دار
را
که
نمی توان مستخدم
نامید.
۳
بیش از ۷۰ تن از شهدای کربلا
برده ها و غلامان امام حسین و یارانش
بوده اند.
۴
حضرات برای کشته شدن این بینوایان
آزادشان کرده اند تا فدای ک. خر شوند.
۵
بخش مهمی از بسیجی ها و سپاهیان و غیره
هم
جزو گرسنگان طویله اند که برای حفظ نظام برده داران
خود را و همنوعان و همسانان خود را فدای ک. خر می کنند.
۶
امام حسین که آزادی خواه نبوده است.
۷
امام حسین
از سرداران خونریز حضرت عمر بوده است
۸
امام حسین
ستمگر و برده ساز و برده دار و برده پرور بوده است.
۹
امام حسین
صدها تن از دلاوران آزادی خواه را گردن زده است.
۱۰
پدرش در یک شب
به قول
لاجوردی لاشخور
۱۰۰۰ دلاور را گردن زده است.
۱۱
امام حسین
صدها تن
از
دختران و پسران ایران و کشورهای دیگر را
برده کرده و در بازرهای برده فروشی فروخته و به درهم و دینار تبدیل کرده است
درنگی در اعترافات زنی
زنی می گوید:
«پس از۱۷ سال ازدواج
فهمیدم
که مرد زیباترین موجودی است که توسط خداوند خلق شده است.»
ادبیات زندگی
۱
آدم
آدم است.
۲
اصولا
طبقه بندی بشریت به زن و مرد
فاقد ارزش علمی و واقعی است.
۳
همین طبقه بندی همنوع به زن و مرد
و
گذاشتن پالان سرکار خانم و جناب آقا بر پشت زن و مرد
اعتراف و باور و پافشاری بر نابرابری زن و مرد است
۴
ثانیا
نه
زن انتزاعی و کلی
وجود دارد
و
نه
مرد انتزاعی و کلی
۵
ضمنا
هیچ چیز انتزاعی و کلی وجود ندارد.
۶
در جهان و جماران
فقط چیزها، پدیده ها، روند ها و سیستم های (مثلا انسان های) مشخص و معین وجود دارند
و
به مثابه چیزهای ... مشخص و معین می توانند
تماتیزه شوند (موضوع قضاوت قرار گیرند، موضوعیت یابند.)
۷
مثال:
زن و مرد در هر جامعه
جایگاه مشخص و معین خاص خود را دارد.
یعنی
عضو و جزو طبقه اجتماعی معینی است.
۸
به همین دلیل
زن
به عنوان مثال
می تواند
رخت شو باشد
کنیز و کلفت باشد
کارگر باشد
فرماندارو شهردار و وزیر و وکیل و آخوند و ارباب و زندان بان و شکنجه گر و معلم و مهندس و پزشک و پرستار و خانه دار و کشاورز و فاحشه و دزد و قلدر و جاسوس و .... باشد.
یعنی زنی مشخص و معین باشد.
۹
در این صورت
فقط در این صورت
می توان
اعترافات و اعتراضات و فرمایشات و مواضع سیاسی و اقتصادی و فکری و فرهنگی و فلسفی او را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
۱۰
سؤال اکنون این است که همین زن کلی و انتزاعی که راجع به مرد (مرد کلی و انتزاعی) داوری می کند
مشخصا و معینا کیست؟
چه کاره است؟
چه جایگاهی در جامعه دارد و نان سفره خود و خانواده اش را چگونه در می آورد.
ادامه دارد.
درنگی در کردوکار کارگران
خبر از طویله جماران
کارگران معدن ، امروز حمله کردن برای حقوق و مطالبات خود به رییس جمهور دکتر حسن روحانی
و ماشین ایشان را با لگد و درگیری و فرار ماشین رییس جمهور از چنگال گارگران.
۱
اولا
چرا کارگران
برای احقاق حقوق خود
به
مشد حسن
حمله می برند؟
۲
مگر مشد حسن صاحب معدن است؟
۳
ثانیا
چرا
ماشین مشد حسن معدن دار
را
مصادره و حراج نمی کنند تا به احقاق حقوق خود نایل آیند؟
۴
کارگران
فرم های متنوع از مبارزه طبقاتی در اختیار دارند.
مثلا
اعتصاب در محل کار
اعتصاب کلکتیو
در مقیاس شهر و استان و کشور و قاره و جهان
انقلاب
۵
لگد زدن به کالاها
کسب و کار آنارشیست ها ست
که
در
کله به عوض مغز اندیشنده
شلغم دارند
درنگی در تجربه ای
حریف
نمی شود بدون دوست داشتن کسی
زنده ماند.
تجربه کهنه ام را باور کنید.
۱
آره.
دوستی
اما
یک رابطه است.
یعنی دو طرفه است.
۲
دوستی
دیالک تیکی از دوست داشتن و دوست داشته شدن است.
۳
نمی توان
به تنهایی تصمیم گرفت بود و کسی را دوست داشت.
۴
فرق عشق با دوستی و رفاقت همینجا ست.
۵
به
آسانی خوردن آب خنک
می توان عاشق شد
ولی نمی توان دوستی یافت.
۶
به همین دلیل
پیش شرط دوستی
دوست یابی است.
۷
دوست یابی اما آسان نیست.
۸
حکیمی به نام محمد زهری
فوت و فن دوست یابی را به زیور شعر کشیده است:
دوست را باید میان خیل دشمن جست.
یعنی
قبل از پیدا کردن دوست
باید دشمنان بیشمار خود را شناخت
و
از میان دشمنان بیشمار
دوستی را پیدا کرد
یعنی از کاهدانی مملو از کاه
سوزنی پیدا کرد.
۹
این بدان معنی است
که
خر نمی تواند دوستی پیدا کند
۱۰
پیش شرط دوست یابی
داشتن توان تمیز دوست از دشمن
است.
۱۱
درد بی درمان
اکنون این است که دشمن حتی یافت نمی شود
که
در دوره حیات حکیم زهری
فت و فراوان بود.
۱۲
ما در دوره خردستیزی و خودستیزی و همنوع ستیزی به سر می بریم:
خلایق بمب بر کمر خود می بندند و به میان مردم می روند و منفجر می شوند.
۱۳
سؤال اکنون این است:
تنها راهی که برای پیدا کردن دوست هست
چیست؟
درنگی در شرط ها و پیش شرط ها
ملت بی حافظه
ملتی بی دورنمای آتی است.
شیلیایی ها
۱
در این شعار شیلیایی ها
ذراتی از حقیقت عینی هست.
چیست؟
۲
حافظه
فی نفسه
لازم است و بد نیست.
ولی شرط آینده مندی هم نیست.
۳
این شعار شیلیایی ها
در تحلیل نهایی
حاوی ذراتی از حقیقت عینی است
و
آن
این است
که
بدون تحلیل ماضی
آدمی در مضارع مدام به سر می برد (هابس باوم. حکیم بریتانیایی)
چون برای بنای آینده (مستقبل) الگویی نمی یابد.
۴
حافظه خشک و خالی
یعنی تجارب خام ماضی
اما
خاطره می مانند
اگر حلاجی نظری ( تئوریکی) نشوند و به مقام تئوری و عام اعتلا نیابند.
۵
یعنی
ماضی باید حلاجی نظری شود تا از آن درس گرفته شود
و
خطاهای مرتکبه در ماضی
تکرار نشود.
۶
وگرنه آدمی می ماند و نشخوار بی ثمر و دلخوشکنک خرمنی از خاطره ها
دل غافل! اینک
تویی و یک بغل اندیشه که نشخوار کنی
در تماشاگه پاییز که میریزد برگ.
۷
جاوید باد عقل مآل اندیش (دوراندیش، عاقبت اندیش)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر