۱۳۹۹ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۷۰)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی

هی رودابه.

۱
ترامپ کیه؟

۲
ایران کجا ست؟

۳
ایران شده
عیران.

۴
و عیران نوشابه محبوب خر است.

۵
ما که سگ توده ایم
به عیران
لب
حتی
نمی زنیم


درنگی در خالی بندی های خواجه

حریف
الف
انسان موجودی است که می تواند خود را از همه ی آن چه رنگ " تعلق " می پذیرد آزادکند و در این راه لامحاله بهای سنگینی راکه لازم است بپردازد و خم به ابرو نیاورد .

۱
مفهوم «آزادی از هر چه رنگ تعلق پذیرد»
از حافظ است.
محتوای این جمله حریف هم محتوای بیتی از غزلیات او ست:

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

معنی تحت اللفظی:
من مخلص کسانی هستم که تعلق خاطری به کلیه چیزهای هستی ندارند.
۲
اما من ـ زور خواجه چیست
اگر عوام فریبی نیست؟

۳
اصولا و اساسا احدی یافت نمی شود رنگ تعلق نپذیرد و بتواند زنده بماند.

۴
هر کس در جامعه جایگاهی دارد
و متعلق به طبقه اجتماعی معینی است
در نتیجه
هر کس در جامعه منافع طبقاتی مادی و فکری و روحی و روانی خاص خود را دارد.

۵
انسان ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی فقط در کره بی سکنه مریخ یافت می شود و در نه در سیاره شقه شقه گشته زمین از تضادهای طبقاتی.

۵
به همین دلیل مفاهیم فئودالی خاین و خادم و ابر بشر و آشغال بشر و عالی و پست و نخبه و زباله
فاقد ارزش علمی اند.

۶
هر کس در راه منافع طبقاتی معینی کار و پیکار می کند
نه
کسی خادم کسی است و نه کسی خاین به کسی.

۷
همه انسان ها از همه نظرات برابرند.
کسی برتر از دیگری نیست.
کسی قربتا الی الله
زحمت نمی کشد.

حتی در پشت پرده خدمات کذایی
منافع سر و مر و گنده طبقاتی نقد و نسیه و مستقیم و غیرمستقیم و باواسطه و بیواسطه
خرناسه می کشند.

۸
برتران کذایی عوامفریب تران اند و بس.

۹
خود خواجه که برده دار بزرگ خطه شیراز و رفیق شفیق تیمور لنگ است
وقتی خسرو فارس اجر و مزد مدایح خواجه را فراموش می کند
خواجه جنون می گیرد:
با پادشه بگو که روزی مقرر است.

ب
تاریخ بشر مشحون از تلاش پایان نا پذیر انسان هایی است که خالق " مفهوم " اند و رها از همه ی موهوماتی که جهل انسان ها آنان را به قلمروی" نا مفهوم " فرا می خواند ...

۱
مفهوم
به چه معنی است که کسانی خالقش باشند؟

۲
ضد مفهوم که موهومات و نامفهوم نیست.

۳
ضد خرافه
علم است
و
ضد مفهوم
کلمه است

۴
مثال
درخت یک مفهوم بیولوژیکی است.

۵
درخت (و هر مفهوم دیگر)
نتیجه تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و غیره است.

۶
مفهوم
محتوای واژه است:
به
قول حضرت مارکس
صلواة الله علیه
واژه
غلاف است
و
مفهوم
خنجر

واژه
مادی است
و
مفهوم
فکری است

درنگی در دیالک تیک جزء و کل

حریف
دو سیاستمدار داشتند
در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند.
گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم.
گارسون: چرا یک الاغ ؟!
سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!
خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت که در اخبار صدا و سیما مطرح میشود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود

۱
عجب نتیجه گیری الکی ئی.

۲
گارسون کذلیی
به این دلیل نسبت به بحث عالیجنابان راجع به قتل خر کنجکاو می شود که کسی
(و به ویزه اجامر طبقه حاکمه)
به بود و نبود میلیون ها انسان که اشرف موجودات است
تره خرد نمی کنند
چه رسد به بود و نبود خری.

۳
سؤال گارسون کذایی
عقلی و منطقی است.

۴
نتیجه گیری از این حکایت هم خرکی و خر رنگ کنکی است:
ضد دیالک تیکی جزء (مسائل جزئی) کل (مسائل کلی) است و نه مسائل مهم و اصلی

۴
چون مسائل کلی و اصلی هم در مفهوم جزء تجرید می یابند.

۵
دیالک تیک جزء و کل
دیالک تیک سرنگونی هواپیمای اوکراینی و طویله جماران

۶
حقیقت
نه
در
جزء
(مسائل فرعی و اصلی و مهم و بی اهمیت)
بلکه در کل است.

۷
رسانه های طبقات حاکمه
هم
در صدد استتار کل هستند
تا حقیقت کشف و افشا نشود.

۸
مولانا هم می داند:
حقیقت فیل در کلیت فیل است و نه در پا و پوست و خرطوم و دم و عاج و غیره فیل


آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار اشتباهند.
از خرافات خر پروران

۱
تجارب گذشته؟

۲
مگر تجارب مضارع و مستقبل هم وجود دارند که تجارب ماضی برجسته شود؟

۳
تداعی تجارب که هنری و راه حلی نیست.

۴
منظور از تجارب چیست که باید مرتب به خاطر آورده شوند تا بنی آدم خطا نکند؟

۵
منظور تجارب شخصی اند و یا تجارب تاریخی و ملی و قومی و بین المللی؟

۶
مگر به خاطر آوردن صرف تجارب شخصی مانع ارتکاب خطا می شود؟
مگر به خاطر اوردن تجارب جنگ جهانی اول
مانع ارتکاب خطای جنگ جهانی دوم شد؟

۷
تجربه به تنهایی (فی نفسه) تعیین کننده نیست.

۸
آنچه که در سطوح مختلف تعیین کننده است
کار فکری و مادی علمی بر روی تجارب است.

۹
فقط در ان صورت تجارب شخصی و تجارب تاریخی و ملی و قومی و بین المللی
به
دانش تجربی
تبدیل می شود و به چراغی برای رهروان آتی.

۱۰
مثال:
حریفی
روزی شیر در دلو حاصله از روده گاوان
بار خر کرده تا از روستا به شهر ببرد
و
شیر در گرمای روز به پنیر تبدیل شده است.

۱۱
این تجربه شخصی
فی نفسه برای کشف فوت و فن تهیه پنیر از شیر کافی نیست.

۱۲
فقط اگر روی این تجربه کار فکری و مادی علمی صورت گیرد
مثلا
شرایط عینی مربوطه یک به یک تکرار شوند:
روده و دما و حرکت و مدت زمان و غیره مورد آزمایش عملی علمی قرار گیرند و نتایج حاصله ارزیابی علمی شوند
تجربه تصادفی
جامه دانش تجربی جبری (علمی) به خود می پوشد.

۱۳
و فوت و فن تهیه پنیر و یا ماست و غیره از شیر
معلوم می گردد و تحریر و منتقل می گردد و از نسلی به نسل دیگر به میراث می ماند.

۱۴
حکیم انگلیسی معاصر به نام هوبس باوم
دانش تجربی حاصله از تجارب را در حکم علمی ـ فلسفی زیر تغلیظ و تبیین می دارد:
کسی که ماضی را تجزیه و تحلیل نکند
در مضارع مدام به سر خواهد بود.
یعنی
آینده نخواهد داشت.

درنگی در خرافه ها

۱
سندیکاهای وابسته و یا مستقل کارگری
کمترین ربطی به سیاست و دیکتاتوری و دموکراسی ندارند.

۲
فونکسیون سندیکاهای کارگری
دفاع به خور و نمیر
از نان سفره بخور و نمیر
است وبس

۳
علاوه بر اینها همه
پیروز باد دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان و پیشه وران و روشنفکران انقلابی و خلقی


درنگی در ذلت روز مره تپاله ها و تفاله ها

۱
همین بی تفاوتی ها
همین احساس خرکی آرامش ها
نشانه مردگی پیشاپیش است.

۲
چنین تفاله ها و تپاله هایی
فرقی با مردگان هفتصد کفن پوسانده ندارند.

۳
آیا به این حقیقت یأس آور اندیشه می کنید
که
زنده های این چنینی
چیزی به جز تفاله یک زنده نیستند؟


درنگی در عندرزهای خورخه لوئیس بورخس

خورخه لوئیس بورخس
(۱۸۹۹–۱۹۸۶)
نویسنده، شاعرو ادیب معاصر آرژانتینی

الف
هميشه حرفي را بزن
که بتواني بنويسي،
چيزي را بنويس که
بتواني امضايش کني
و
چيزي را امضا کن که بتواني پايش بايستي.

۱
زدن حرفی و نوشتن حرفی
نوشتن خرفی و امضای آن
امضای نوشته ای و دفاع از آن
فرم های مختلف مربوط به محتوای واحدی اند.

۲
ما در این موارد
با
دیالک تیک تکلم و تحریر
تحریر و تضمین
تضمین و تقبل مسئولیت
سر و کار داریم.

۳
فرم های متنوع ابراز اندیشه و نظر
منحصر به فردند و نمی توان از هیچکدام آنها
صرفنظر کرد و یا برای شان شرط و شروط و حد و مرز دلبخواهی و خرکی تعیین کرد.

۴
منظور خورخه این است که حاضر به نمایندگی نظرت باشد.
به قول حافظ مثل حلاج خر بگو:
انا الحق و اعدام شو.
تا هم طبقه حاکمه از شرت خلاص شود و هم سر دار از حضورت سربلند شود
و
هم شاعر طبقه حاکمه برایت به خاطر خریتت مدیحه ای بلند بالا سر همبندی کند و از افشای اسرار توسط تو دم بزند.

۵
ایراد بینشی خورخه
بی اعتنایی به حقیقت و واقعیت و عینیت اندیشه و نظر
ضمن مطلق کردن اخلاقی ـ رفتاری صاحب نظر است.

۶
حقیقت
اما
در
خود اندیشه و نظر
است
و
نه
در
تحریر و امضا و دفاع به هر قیمت از اندیشه و نظر.

۷
خورخه یا خر است و یا خر پرور

۸
بقیه عندرزیات خورخه را هم می توان تحلیل کرد.


درنگی در مفاهیم دهن پر کن

قیام هفت تیه گوشه ای از توان رهبری جنبش توسط طبقه کارگر
حریف

۱
رهبری جنبش انقلابی توسط طبقه کارگر
حرف مفت که نباید باشد.

۲
اولا
طبقه کارگر
فقط و فقط تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش
لیاقت رهبری توده را کسب می کند.

۳
حزب طبقه کارگر
اما
در طول تاریخ تهوع انگیز معاصر
قلع و قمع شده
و
سران و سردارانش
در میادین تیر و چاه های کور و صحرای خاوران است.

۴
ثانیا
کارگران جماران هنوز طبقه به معنی واقعی کلمه نیستند
احتمالا نیمه رعیت ـ نیمه پرولترند؟

۵
ثالثا طبقه کارگر تحت تعلیمات حزب مارکسیستی ـ لنیینستی اش
باید
از
طبقه درخود به طبقه برای خود ارتقا یابد
تا
هم کسب سوبژکتیویته کند
و
هم کسب اکتیویته

۶
اعتصابات کارگری
فی نفسه
در حد ترید یونیونیسم (مبارزه برای لقمه ای نان) درجا می زنند
در حد مبارزات اقتصادی که بد نیستند
ولی برای فاطی تنبان نمی شوند.

۷
جنبش اجتماعی فعلی در طویله جماران
جنبش بورژوایی قر و قاطی (طبقه متوسط کذایی) و هشلهف زنان است
که
هدف استراتژیکی شان نفی روسری و توسری و خودسری و غیره است.

۸
سوسولستان شده ایران
خدا را مددی

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر