برتولت برشت
برگردان
میم حجری
۱۱۹
· صبح یکی از روزها، میان هونگ و کوان دعوایی هم درگرفت.
۱۲۰
· هونگ هر از گاهی حرفی خطاب به کوان (سخن نیوش بی همتا) ادا می کرد.
· البته نه با صدای بلند.
۱۲۱
· حرف های هونگ همیشه هم ربط به آنچه که او می شنید، نداشت.
۱۲۲
· در اثر حرف های هونگ، حواس کوان پرت می شد و او نمی توانست گفت و گوهای طلاب را که هر دو با هم گوش می دادند، بشنود.
۱۲۳
· کوان این نکته را به هونگ گوشزد کرد:
· به لبخندی گفت:
· «تو حواس مرا پرت می کنی و من نمی توانم بحث جاری را بفهمم.
· من فکر می کنم که تو ضمن حرف زدن، بحث این جماعت را می فهمی.
· من اما نمی فهمم.»
۱۲۴
· هونگ از این یادآوری کوان رنجیده خاطر گشت.
۱۲۵
· کوان اما دلیلی بر رنجش او نمی دید.
· برای اینکه او حقیقت امر فیزیکی ئی را (توان شنیدن همزمان حرف های دو نفر را) گوشزد شده بود.
· حقیقت امری که برای کوان ظاهرا نامأنوس و ناشناخته بود.
۱۲۶
· کوان، آنسان که انگار به تفاوت جایگاه جامعتی (طبقاتی) موجود خود با هونگ واقف است و بدان توجه دارد، بر آن بود که هونگ اگر می دانست که مزاحم کوان می شود، حرف زدن را هرگز به خیال خود هم حتی راه نمی داد.
۱۲۷
· البته دیگر نیازی به ذکر این مسئله نداشت.
· برای اینکه هونگ فوری و خیلی جدی پوزش خواست.
۱۲۸
· این امر کوان را غمناک ساخت.
۱۲۹
· وقتی آندو در اثر فراموشکاری سریع جوانان دوباره آشتی کردند، کوان متوجه شد که هونگ به هنگام اطعام طعام، وقتی می خواهد حرف بزند، حالت و هیئت معلم قد بلند را به خود می گیرد.
۱۳۰
· این حالت و هیئت نه به هونگ ساده و فروتن می آمد و نه ربطی به طبیعت موضوع بحث داشت.
۱۳۱
· به نظرش می رسید که هونگ، حالت و هیئت خود را با حرف ها دمساز نمی سازد، بلکه حرف هایش را با حالت و هیئت دمساز می سازد.
۱۳۲
· کوان نخست، بر این باور بود که این کردوکار هونگ درست نیست.
· بعد فکر کرد که هونگ بدین طریق به ادراکات کاملا جدی و جالب رسیده است و نه فقط به حرف های جدی و جالب.
· در نتیجه دلش از تحسین نسبت به هونگ پر شد که چنین سریع و سهل و ساده فراگرفته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر