۱۴
· «برای اینکه هر کس به حق، حق انتظار احترام از همنوعان خود دارد.
· علاوه بر این، او هم به نوبه خود، باید همنوعان خود را متقابلا محترم بداند.
۱۵
· بشر بودن، خود، عزتی است.
· برای اینکه هیچ انسانی حق آلت دست صرف قرار دادن کسی را ندارد.
· حتی خود انسان حق آلت دست صرف قرار دادن خود را ندارد.
۱۶
· انسان باید همیشه به مثابه هدف مورد استفاده قرار گیرد.
۱۷
· عزت (شخصیت) انسانی هم درست در همین نکته است.
۱۸
· بدین طریق انسان خود را برجسته تر از کلیه موجودات غیر انسانی جهان که می توانند آلت دست قرار داده شوند، می دارد.
· یعنی برجسته تر از کلیه اشیاء می دارد.»
۱۹
· «انسان موظف است که عزت بشری را در هر فرد دیگر عملا به رسمیت بشناسد.
· بدین طریق او مکلف است که به هر کس دیگر بالضروره احترام بگذارد.»
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۴، ص ۶۰۰)
۲۰
· کانت اتیک (اخلاق) عملی خود را به طرز درونجهانی محض استدلال و اثبات می کند.
· یعنی بدون استفاده از تصورات مذهبی و فرامین الهی.
۲۱
· کانت دلایل متافیزیک اولیه آموزه فضیلت را به شرح زیر خاتمه می دهد:
· «در اتیک (اخلاق)، به مثابه فلسفه عملی قانونگزاری درونی محض»، انسان ها برای ما قابل درک می شوند:
· اما آنچه که اینجا میان خدا و انسان در مناسبتی مؤثر می افتد، از سرحدات آن پا فراتر می نهد و برای ما به طور کلی غیرقابل درک است.
· بدین وسیله اثبات می شود که اتیک نمی تواند از سرحدات تکالیف متقابل انسانی فراتر رود.»
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۴، ص ۶۳۲)
۲۲
· به «تکالیف متقابل انسانی» نه فقط تکالیف اخلاقی، بلکه چه بسا تکالیف حقوقی (قضایی) تعلق دارند که توسط کانت در آموزه حقوق و آموزه دولت عمیقتر تعیین می شوند.
۲۳
· کانت در آموزه حقوق و آموزه دولت خود می کوشد تا مبانی راسیونال (عقلی) کلیه حقوق مثبته را تعیین کند.
۲۴
· آموزه حقوق و آموزه دولت (فلسفه حقوقی) کانت، به همین دلیل به آنچه که به عنوان حقوق معتبر است، نمی پردازد.
· بلکه بدان می پردازد که باید به مثابه حقوق همیشه و همه جا معتبر باشد.
۲۵
· کانت تکالیف حقوقی را به همان سان از طبیعت انسان به مثابه موجود خردمند استخراج می کند که تکالیف فضیلتی را استخراج کرده است.
۲۶
· کانت حقوق را در مطابقت با حقوق طبیعی روشنگری بر پایه اصول عقلی استدلال و اثبات می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر