۱۳۹۹ تیر ۲۴, سه‌شنبه

درنگی در شعری از فریدون مشیری تحت عنوان «مسافر» (۳)

 
فریدون مشیری
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۹)
 
درنگی 
از 
میم حجری


مسافر
 
جهان، بسان قطاری است ، جاودان در راه
که روی خطّ زمان، چون شهاب می گذرد.
 
مشیری
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
به
شکل دوئالیسم مسافر و قطار تحریف می کند و وارونه می سازد:
اوبژکت
(جهان)
در
هیئت قطار
متحرک و متحول و متغیر
قلمداد می شود
و
انسان
در
هیئت مسافر،
ساکن و ثابت و بی حرکت و لایتغیر و همیشه همان.
 
دلیل مادی این بینش مشیری
احتمالا
اشتغال جد اندر جدی
در
اداره پست و تلگراف
بوده است.
 
اگر 
مشیری و پدرش
کشاورز و کارگر و کفاش و نجار و حفار و غیره
بودند،
مشیری
بینش دیگری کسب می کرد.
 
۲
جهان، بسان قطاری است ، جاودان در راه
که روی خطّ زمان، چون شهاب می گذرد.
 
گذارش از دل تاریک دره های ازل
به سوی دشت مه آلود و ناپديد ابد.
 
مشیری
برای تشریح سیر قطار جهان،
  دوئالیسم ازل و ابد 
را
از
تئولوژی
به
خدمت می گیرد.
 
جهان
در
قاموس مشیری
به
ظاهر
ازلی و ابدی
نمودار می گردد.
 
البته
فقط
به
ظاهر.
 
برای اینکه مشیری بیگانه با مفاهیم
است.
 
اگر
منظور مشیری از جهان
واقعیت عینی
به
طور کلی
باشد،
قضیه واقعا هم از همین قرار است.
 
منظور مشیری از قطار جهان
اما همان کاروان عمر است که در اشعار شعرای قرون و سطی خوانده است.
 
 
پیام شفر در اینستاگرام؛انا لله و انا الیه راجعون
 
منظور مشیری همان دوئالیسم متبلور در آیه انا للله و انا الیه راجعون
است.
 
مشیری
را
می توان
نماینده نمونه وار دوئالیسم
محسوب داشت.
 
۳
جهان، بسان قطاری است ، جاودان در راه
که روی خطّ زمان، چون شهاب می گذرد.
 
گذارش از دل تاریک دره های ازل
به سوی دشت مه آلود و ناپديد ابد.
 
قطار جهان
از
دل تاریک دره های ازل 
به
راه 
افتاده
و
به
سوی دشت غرقه در مه و ابهام ابد می تازد.
 
در
جهان بینی مشیری
نه
آغاز جهان 
مشخص و معین 
است
و
نه
انجام جهان.
 
در
بینش دوئالیستی مشیری
تبر بر تبار شناخت و شعور فرود آمده است.
 
۴
چه می برد که چنین با شتاب می گذرد؟
 
سؤال مشیری
اکنون
محتوای قطار جهان
است
و
محتوای قطار جهان
دلیل شتاب قطار جهان
حدس زده می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر