پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین
میم شین
هومانیسم سوسیالیستی
ادامه
۱۵
·
بشریت فقط به برکت هومانیسم
سوسیالیستی قادر به حل وظایف بنیادی جامعه کنونی است که به شرح زیرند:
الف
· امحای هر فرمی از استثمار
ب
· امحای قطعی سیستم استعماری
در همه فرم های آن
پ
· تضمین صلح برای همه
انسانها.
۱۶
·
هومانیسم عصر حاضر را هومانیسم
سوسیالیستی تشکیل می دهد.
۱۷
·
هومانیسم سوسیالیستی فرزند خلف مبارزه بر ضد
جامعه سرمایه داری است و از همان بدو تولدش مشخصه انقلابی و ماهیت رزمنده داشته
است.
۱۸
·
هومانیسم سوسیالیستی راهی را ادامه می دهد که
هومانیست های خلقی پیشین آغاز کرده اند.
۱۹
·
اما هومانیسم سوسیالیستی،
برخلف نظریات هومانیستی سابق، که فاقد قاطعیت و پیگیری انقلابی بوده اند، کلیه
خواست های خود را جدی تلقی می کند.
۲۰
·
هومانیسم سوسیالیستی خواهان مبارزه آشتی
ناپذیر بر ضد همه بنیان های درد و رنج است و مردم را به جانبداری فعال از پیشرفت و
بشردوستی حقیقی فرا می خواند.
۲۱
·
هومانیسم سوسیالیستی به معیار روابط انسان ها
و خلق ها بدل می شود و در سوسیالیسم و کمونیسم جامه عمل می پوشد.
۲۲
·
در هومانیسم سوسیالیستی
تضادهای سابقا لاینحل میان واقعیت اجتماعی و
ایدئال های هومانیستی انسان
ها حل می شوند.
۲۳
·
ایده های هومانیستی از حد اعتراض و پرخاش پا فراتر می گذارند
و به ایده های حاکم مبدل می شوند.
۲۴
·
مارکس کمونیسم را به مثابه «هومانیسم رئال» تعریف می کند.
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۷۰)
۲۵
·
این تعریف مارکس نه
فقط شامل حال کمونیسم به مثابه نظام اجتماعی، بلکه علاوه بر آن شامل حال جنبش
سیاسی ـ اجتماعی عملی می شود که کمونیسم را آماج خود قرار داده است.
۲۶
·
جامعه کمونیستی شکوفا گشته و فرم های نمودین مختلف مبارزه به
خاطر سوسیالیسم و کمونیسم بیانگر هومانیسم
سوسیالیستی رئال و هومانیسم در عمل اند.
۲۷
·
در سوسیالیسم و کمونیسم، بر خلاف جامعه طبقاتی منقسم به
طبقات آشتی ناپذیر، پیشرفت اجتماعی و فرهنگی،
دیگر به خرج زحمتکشان و به نفع اقلیتی استثمارگر و ثروتمند صورت نمی گیرد، بلکه بر
منافع مشترک و همکاری برادرانه هرچه آگاهانه تر همه انسان ها، بر تلاش مشترک آنها
در راه توسعه مداوم کارآئی اجتماعی کار
خویش، برای تسلط روزافزون بر علم و فن مدرن و کاربست بهتر آن به نفع مجموعه جامعه
و رفاه آن و به نفع هرعضو جامعه و رفاه او استوار می شود.
۲۸
·
وقتی مارکس و انگلس
در اثر مشترک خود تحت عنوان «خانواده مقدس»
می نویسند، «اگر انسان طبیعتا اجتماعی است، پس طبیعت حقیقی خود را نخست در جامعه
توسعه می دهد و باید قدرت طبیعت انسانی را نه در قدرت افراد منفرد، بلکه در قدرت
جامعه بسنجد»، این امر از وفاداری بی خلل مارکسیسم به سنت
هومانیستی حکایت می کند.
۲۹
·
اما مارکس و انگلس
با از بین بردن تضاد میان هومانیسم و سیاست که
در کلیه گرایشات هومانیستی سابق به طور مستور حاکم بوده، دوباره به سنت شکنی
مبادرت می ورزند.
۳۰
·
اکثریت قریب به اتفاق هومانیست های سابق بر آن بودند که
میان گرایش هومانیستی و عمل سیاسی تضاد
وجود دارد.
۳۱
·
در مقابل هم قرار دادن هومانیسم
و سیاست به مثابه دو ضد، قبل از همه، میراث تاریخ تفکر آلمانی بوده است.
۳۲
·
نظری مختصر به تاریخ بشری این نظریه را روشن می سازد:
· پیش شرط اجتماعی رونق
گرفتن تفکر و خلاقیت هنری هومانیستی آنتیک نظام برده داری بود و هومانیسم
بورژوائی نیز تنها بر بنیان استثمار کاپیتالیستی پرولتاریا توانست
توسعه یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر