هدیه برای خاک
سیاوش کسرایی
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
۱
صبح است،
برخیز
ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامۀ سیاهِ غمآلوده بردریم
وز خون آفتاب
سهمی
به
راهتوشه
بَرِ زندگان بریم.
این بند آخر این شعر سیاوش
است.
در این بند شعر
هم
کلام آخر شاعر
تبیین می یابد
و
هم
تصمیم شاعر و رهنمود شاعر به همراهان.
مخاطب شاعر
شباهنگام
به
سراغ شاعر آمده است.
مخاطبی
که
در
طول این شعر بلند
با
شاعر
در سخن بوده است.
دلیل شباهنگام آمدن او
دوام
سرکوب ارتجاع سیاه
است.
مخاطب شاعر
در
خانه شاعر
خفته است.
شاعر
اکنون
بیدارش می کند.
۲
صبح است،
برخیز
ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامۀ سیاهِ غمآلوده بردریم
وز خون آفتاب
سهمی
به
راهتوشه
بَرِ زندگان بریم.
در این بند شعر
ضمنا
دوئالیسم ظلمت و نور مانی
به
شکل دیالک تیک شب و صبح بسط داده می شود.
علیرغم سیطره شب به مثابه مظهر ارتجاع سیاه فاشیستی ـ فوندامنتالیستی در جامعه،
گذار قانونمند از شب به صبح
در
طبیعت
وقوع یافته است.
خورشید در طلوع عنقریب
است.
مخاطب شاعر
غمگین غمگسار
است.
دیالک تیک غمگین و غمگسار
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت
است.
غمگین
قاعدتا
باید
محتاج غمگسار باشد.
غمگین سیاوش
اما
ضمنا
غمگسار است.
چرا و به چه دلیل؟
۳
صبح است،
برخیز
ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامۀ سیاهِ غمآلوده بردریم
وز خون آفتاب
سهمی
به
راهتوشه
بَرِ زندگان بریم.
دلیل دیالک تیکی از غمگین و غمگسار بودن همرزم سیاوش
غمگینی و غمگساری متقابل خود سیاوش
است.
وقتی
غم
از
حد بگذرد،
غمزدگان
به
امر غریزه حفظ نفس و تحت فشار روانی
به
همدیگر
پناه می برند
تا
غمگسار همدیگر باشند.
این
هم
نشانه نهایت تنهایی
است
و
هم
نشانه تلاش تنهایان به غلبه بر تنهایی فردی
است.
فلسفه اجتماعی و پسیکولوژیکی و غریزی تعزیه
همین جا ست.
گریه و زاری کلکتیو برای عزیزان از دست رفته
خروج پسیکولوژیکی ـ اجتماعی ـ غریزی دسته جمعی
از
تنهایی و غمخواری
است.
گریه و زاری کلکتیو
اسباب تخلیه فشار روح و روان سوگواران است.
۴
صبح است،
برخیز
ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامۀ سیاهِ غمآلوده بردریم
وز خون آفتاب
سهمی
به
راهتوشه
بَرِ زندگان بریم.
مخاطب سیاوش
بسان خود او
سیاه پوش
است.
تصمیم و رهنمود سیاوش
کندن جامه سیاه از تن
است.
سیاه جامگان و سفید جامگان و سرخ جامگان
در
تاریخ خاور
جنبش های انقلابی بوده اند.
سیاوش
احتمالا
همین
جنبش های انقلابی
را
ضمنا
در
مد نظر
داشته است.
جنبش سیاه جامگان،
به
به
سرنگونی بنی امیه،
دومین خلافت از چهار خلافت بزرگ اسلامی
منجر می شود.
جنبش عباسی
اساساً
به
معنی پایان سیطره عرب و آغاز یک دوره حکومت چندقومیتی با مشارکت همه مسلمانان در خاورمیانه بوده است.
این جنبش
تمرکز در دنیای اسلام را به سوی شرق منتقل می کند.
عامل این انتقال در اصل ابومسلم بود،
که در خراسان و سراسر ایران محبوبیت یافته بود.
ابومسلم
با
توطئه خلیفه عباسی
به
قتل می رسد.
جنبش سرخ جامگان
(جنبش خرمدینان)
از
جنبشهای مهم اجتماعی
پس از اسلام در ایران
و
آغازگر جنبش جاویدان پور شهرک
اواخر قرن دوم هجری قمری
(۱۹۲–۲۰۱)
بود
که
بعدها
بابک پور مرداس معروف به خرمدین
رهبری آن
را
به
دست گرفت
و
بیش از ۲۲ سال
(۲۰۱–۲۲۳) هجری قمری
برابر با (۸۱۶– ۸۳۸) میلادی
در
ناحیه آذربایجان
و
جبال
و
مناطق مرکزی ایران
علیه نیروهای عرب و خلفای عباسی
جنگید،
ولی عاقبت توسط معتصم (خلیفه عباسی) با نیرنگ به دام افتاد و کشته شد.
۵
صبح است،
برخیز
ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامۀ سیاهِ غمآلوده بردریم
وز خون آفتاب
سهمی
به
راهتوشه
بَرِ زندگان بریم.
سیاوش
بر دریدن جامه سیاه عزا برای مردگان از تن
و
بردن هدیه ای از خون آفتاب
به
زندگان
را
توصیه می کند.
بار دیگر
مفهوم هدیه
مطرح می شود.
جای هدیه قلب شکاف خورده
چونان
بذری ز خشمدانۀ آتش
بر
خاک شخم خورده ز غم
را
بردن هدیه ای از خون آفتاب به زندگان
می گیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر