۱۳۹۹ تیر ۲۵, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۵۸)


 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی 
 
درنگی در مفهوم اعدام

۱
اعدام چیست
به
چه معنی است
برای چیست؟

۲
دیروز حریف سفید پوستی در امریکا
که اعضای خانواده ۴ نفری را به قتل رسانده بود و دار و ندارشان را غارت کرده بود
اعدام شد و همه رسانه های جهانی اعدام او را تماتیزه و حتی محکوم کردند.

۳
هر حزب و دار و دسته و فرقه ای لیست طویلی از اعضای خود را دارد و مرتب «ای جلاد ننگت باد» می گوید.

۴
بی آنکه به این سؤال جواب دهد.

۵
بنا بر آمار همان رسانه های جهانی
هر ثانیه
کارگری به هر علت و دلیلی از فراز ساختمانی می افتد و می میرد
یا
شبانه در حین کار روی ریل زیر قطار می رود و می میرد
یا
در کاخانه و مرزعه و مرتع و معدن مسموم می شود و می میرد.
یا
در خاوران خاور
به بمبی، بمبارانی، زلزله ای، سیلی، توفانی
هزار هزار می میرند
تازه اگر شقه شقه نشوند.

۶
بی آنکه روح احدی از مرگشان با خبر شود و نامی در شهادت نامه ها از آنها درج گردد و شعار ننگ بر کارفرما و بمب فرما و جنگ فرما
زمزمه گردد.

۷
ای بسا خانواده ها هستند که در زباله زار ها بسان زباله ها زندگی می کنند و عمرشان کوتاهتر از آه است.

۸
در همان امریکا
سال های سال است که هر روز در شهرها
زحمتکشان توسط پلیس شهید می شوند
بی آنکه احدی با خبر شود و شعاری بر ضد کشتارفرما زمزمه گردد.

۹
اعدام
فقط
به دار زدن کسی و یا تیرباران کسی نیست.

۱۰
اعدام هزاران فرم دارد و یک محتوا

۱۱
محتوای اعدام چیست؟

۱۲
محتوای اعدام
در هر فرمی
مبارزه طبقانی از بالا 
ست.

۱۳
احدی اما در دیدرس نیست
که
به
شعار «ننگ بر طبقه حاکمه» بیندیشد
چه رسد
به
شعار «مرگ بر طبقه حاکمه» و رهایش نهایی توده

۱۴
ایها الناس
بحران کرونا ست
و
خلایق
در
خانه ها
کارخانه ها
و
حتی
جلوی بیمارستان ها
هزار هزار می میرند

۱۵
به هوش باید بود
اگر قصد عوام فریبی در سر نیست.
 
مخالفان اعدام در آخرالزمان

اعدام نکنید!

چرا؟

به دلیل سعدیانه زیر:

پارسایی بر یکی از خداوندان نعمت گذر کرد که بنده‌ای را دست و پای استوار بسته عقوبت همی‌کرد. گفت: ای پسر همچو تو مخلوقی را خدای عز ّو جل اسیر حکم تو گردانیده است و تو را بر وی فضیلت داده شکر نعمت باری تعالی به جای آر و چندین جفا بر وی مپسند، نباید که فردای قیامت به از تو باشد و شرمساری بری.
بر بنده مگیر خشم بسیار / جورش مکن و دلش میازار
او را تو به ده درم خریدی / آخر نه به قدرت آفریدی
این حکم و غرور و خشم تا چند / هست از تو بزرگتر خداوند
ای خواجهٔ ارسلان و آغوش / دادآور خود مکن فراموش
در خبر است از خواجهٔ عالم صلی الله علیه و سلم که گفت: بزرگترین حسرتی روز قیامت آن بود که یکی بندهٔ صالح را به بهشت برند و خواجهٔ فاسق را به دوزخ.
بر غلامی که طوع خدمت توست / خشم بی حد مران و طیره مگیر
که فضیحت بود به روز شمار / بنده آزاد و خواجه در زنجیر

به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟
 
الهام هرندی

الف
از میان همه واژه ها و ترکیب ها و جمله های تازه ای که آخوند ها ساخته اند، دو مفهومِ مرکب از همه زشت تر و زننده تر است.

۱
تخریب خانه زبان (فکرستیزی و فرهنگ ستیزی و تمدن ستیزی)
فرمی از تخریب خانه خرد و اخلاق است.

۲
این در طویله جماران
تنها شق القمری است که در انحصار روحانیت کثافت نیست.

۳
کسب و کار پانیسم های طویله
همه از دم
زبان ستیزی (فکرستیزی و فرهنگ ستیزی و تمدن ستیزی) است.

۴
مثال
پان ترکیسم و پان کردیسم به بهانه دفاع از زبان ترکی و کردی
به
تخریب خانه زبان فارسی کمر بسته اند.

۵
مثلا پان ترکیست ها
احمد سیف را احمت ثیف می نویسند
آذربایجان را آزربایجان

۶
پان کردیست ها
کمونیست را کو مو نیست
کردستان را کور دوستان می نویسند.

۷
پان ایرانیست ها
فقط حرف های کافدار به کار می برد.
ر. و ش. خطبه های مواعظ شان اند.
ب
نخست،
“میعانات گازی” به معنای گازِ مایع هیدروکربنی جدا شده از گاز طبیعی است که پیش تر، گاز ِ مایع خوانده می شد.

۱
میعان واژه ای عربی است و به معنی آبناک است.

۲
میعان صفت است.

۳
گاز مایع
علمی تر و درست تر از میعانات گازی است.

۴
میعانات گازی
اصلا غلط است.
چون گاز موصوف است و نه صفت

۵
آخوندها هم خر و هم خردستیزند
به همین دلیل المجانین اند:
خریت + خردستیزی = جنون

پ
ترکیب دوم، “نزولات آسمانی”، به عنوانِ اسمِ عام برای باران و برف و تگرگ و هرآنچه از آسمان می بارد است.

۱
هدف اجامر از سرهم بندی کردن این زباله ـ مفهوم
ماوراء الطبیعی جا زدن پدیده های طبیعی است.

۲
هدف شان رحمت الهی جا زدن برف و باران و تگرگ است.

۳
هدف شان ترویج وارونه اندیشی است.

ت
در همین راستا، جمله ها و ترکیب های لوس و بی مزه دیگری نیز مانتد، “سبز باشید” و یا، “دست گل تان درد نکند” ساخته شده است که کاربرد هردو نادرست است.

۱
احکام «سبز باشید» و «دست گل تان درد نکناد»
از روحانیت نیستند
مشد الهام

۲
از روشنفکریت بورژوایی سوسول ـ موسول لائیک اند و نه از روحانیت فاناتیک.

۳
با
احکام «سبز باشید» مخاطب را به نبات تشبیه می کنند و با «دست گل تان درد نکناد»
دست او را به گل.

۴
من - زور حضرات این است که زنده باشید و ممنون از حمایت و خدمت تان
 
ویرایش:

۱
کاو (که او) را.

۲
کو معنی دیگری دارد.

۳
دلیل اهمیت عشق نخستین چیست؟
 
درنگی در اهمیت عشق نخستین

۱
آره.
روی این مفهوم
باید کار کرد.

۲
شاید دلیل اهمیت عشق نخستین
اصالت آن باشد.

۳
عشق نخستین را آدمیان در ایام برزخین زندگی (در گذر از سرحدات صغارت به بلوغ) به طرز ناگهانی و جرقه آسا تجربه می کند.

۴
تجارب عاطفی ـ اروتیک بعدی
حاوی و حامل ذراتی از عقل اندیشنده اند.

۵
چرتکه انداخته می شود
حساب و کتاب وارد ارزیابی می شود.

۶
یعنی
عشق
سلب عشقیت می شود.

۷
می توان گفت
که
اهمیت عشق نخستین در خریت و بی خردی عاشق است

۸
در عشق نخستین
خرد
هنوز
قوام نیافته است.

۹
خرد در روند کار فکری بر روی تجارب زندگی
قوام می یابد.

۱۰
خرد
هر چه قوی تر
عاشق شدن
به همان اندازه ضعیفتر

هدف این مقاله بررسی شیوه تفكر ماركس و انگلس در رابطه با "احتضار" دولت در جامعه سوسیالیستی (كمونیستی) است [dying away در انگلیسی بیشتر زوال دولت " withering away" خوانده شده است. خواننده میتواند اصطلاح مورد علاقه خود را برگزیند
هال دریپر

۱
هی هال
اولا
جامعه سوسیالیستی با جامعه کمونیستی
یکی نیست.

۲
سوسیالیسم فرماسیون جامعتی نسبتا مستقلی در دوران تاریخی گذار از کاپیتالیسم (سرمایه داری) به کمونیسم در مقیاس جهانی است..

۳
سوسیالیسم مبتنی بر مالکیت جامعتی بر وسایل تولید است که به دو فرم زیر وجود دارد:

الف
  مالکیت دولتی تمامجامعتی

ب
  مالکیت اتحادیه ای (کولخوزی)

۴
ثانیا
زوال دولت
نه
در سوسیالیسم
بلکه در کمونیسم
امکان پذیر می گردد.

۵
آنهم
بشرط ها و شروط ها
دولت پرولتاریا و متحدینش
در صورتی اندک اندک بی هوش می شود
و
فونکسیون های اداری جامعه را به عهده می گیرد
که
کمونیسم
جهانگیر باشد.

یعنی از امپریالیسم
به مثابه عالی ترین و آخرین مرحله کاپیتالیسم نه نامی مانده باشد و نه نشانی.

۶
ثالثا
انتخاب مفهوم
که دلبخواهی نیست
تا
«خواننده بتواند اصطلاح مورد علاقه خود را برگزیند.»

۷
مفهوم مارکس
اصل است
و
مفهوم مترجم
عکس

۸
در دیالک تیک اصل و عکس
نقش تعیین کننده از ان اصل است.
 
ویرایش:
شوق
فروغ فرخزاد

ياد داری كه ز من خنده كنان پرسيدی:
«چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟»

چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گويد:
«اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نياز»:

چه ره آورد سفر دارم (دارمت) ای مايه عمر؟

سينه ای سوخته در حسرت يك عشق محال
نگهی گمشده در پرده رؤيائی دور
پيكری ملتهب از خواهش سوزان وصال

چه ره آورد سفر دارمت ای مايه عمر؟

ديدگانی همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمی كه بر آن خفته به امید و نياز
بوسه ای داغتر از بوسه خورشيد جنوب

ای بسا در پی آن هديه كه زيبنده تو ست
در دل كوچه و بازار شدم سرگردان
عاقبت رفتم و گفتم كه تو را هديه كنم
پيكری را كه در آن شعله كشد شوق نهان

چو در آئينه نگه كردم، ديدم افسوس
جلوه روی مرا هجر تو كاهش بخشيد
دست بر دامن خورشيد زدم تا بر من
عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشيد

حاليا
اين منم
اين آتش جانسوز منم
ای امید دل ديوانه اندوه نواز
بازوان را بگشا تا كه عيانت سازم
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز

پایان
 
صائب تبریزی نوحه سرا

از جهانگردی ظاهر نشود کار تمام
هرکه در خویش سفر کرد جهاندیده بود

معنی تحت اللفظی:
پیش شرط جهاندیده و مجرب و آگاه گشتن
درونگرایی است
و
نه
جهانگردی، تجربه حوادث جهانی
و
نه
برونگرایی
و
نه
کار و تلاش و آزمون و آزمایش و تولید و مصرف

۱
صائب تبریزی
یکی از بیشعورترین شعرای کشور ما ست

۲
صائب تبریزی
نوحه سرا بوده است.

۳
درون آدمی
روح و روان و عواطف و احساسات و افکار و تصورات و توهمات و خرافات آدمی
ثانوی اند

۴
انعکاسات محیط بیرونی اند.

۵
بدون
برون گرایی
بدون جهان گردی
بدون کار و تلاش و آزمون و آزمایش و تولید و مصرف
بدون کسب تجربه عملی
هرگز نمی تواند
دانش تجربی تشکیل شود.
علم و فن و فراست و فهم و فلسفه تشکیل شود و توسعه یابد.

۶
بدون کار بر روی طبیعت،
بدون
متحول سازی محیط زیست مادی خویش
اصلا نمی توان نانی به کف آورد و مثل خر خورد
چه رسد به کسب تجربه و علم و فن و جهاندیده گشتن

نازیلا شیرازی

فكر مي كنم
زنان زن ستيز
در زمانهاي قبل هم وجود داشته اند
منتها در لباس مادر و خواهر شوهر و هوو ، رقيب و...
درنگی در دیالک تیک زن ستیزی

۱
آره.
آنچه که تازگی دارد
زن ستیزی بخشی از زنان است.

۲
یعنی
زنان
به
خودستیزی کشانده شده اند.

۳
ما با جنگ داخلی زنان
سر و کار پیدا کرده ایم.

۴
جبهه جدیدی گشوده شده که در ان علاوه بر نران، بخشی از زنان بر ضد زنان می جنگند.

۵
بدین طریق زن ستیزی
قوت و شدت مضاعف یافته است.

۶
این خود نوع جدیدی از مبارزه طبقاتی از بالا ست.

۷
بر سر کارگران هم همین بلا آمده است.

۸
کارگران
در رقابت بر سر محل کار
به جان کارگران افتاده اند.

۹
مثلا کارگران آلمان بر ضد کارگران مهاجر از ترکیه و سوریه و عراق و غیره
چاقو می کشند.

۱۰
نتیجه نهایی این خودستیزی زنان و کارگران
تعطیل مبارزه طبقاتی بر ضد طبقه حاکمه است
و
تشدید مبارزه بر ضد طبقه کارگر است.

۱۱
یعنی
ریختن ابلهانه همه اب ها به آسیاب طبقه حاکمه است
و
تضعیف هر چه بیشتر طبقه کارگر و یا زنان

محمود حیاتی
هدف
 
چو می کشی زه کمان ،
بدان ،
که بی هدف ،
سنان ،
به سنگ می خورد !
 
برای دیدن هدف ،
نه چشم دل ،
دو چشم باز
 و
عقل پخته چاره است .
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر