بس نقش ها زدند
ولی
روز آزمون
یک از هزارشان
نشد
آن بی نظیر ما
درنگی
از
میمحا نجار
"انقلاب اسلامی" یا «انقلاب دمکراتیک» یک فریب بزرگ تاریخی!
بهرام دانش
ولی
روز آزمون
یک از هزارشان
نشد
آن بی نظیر ما
درنگی
از
میمحا نجار
"انقلاب اسلامی" یا «انقلاب دمکراتیک» یک فریب بزرگ تاریخی!
بهرام دانش
روشنفکران و نیروهای چپ
پس از بهمن ۵۷
با وجود
مخالفت های ظاهری و سطحی با رهبران حزب توده در درون کنفدراسیون دانشجوئی،
آنها
عمیقاً
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب
توده
قرار داشتند.
در واقع
رهبران حزب توده
آنان را چون چتری به زیر سایه
خود گرفته بودند.
سؤال مهمی که مطرح است
توجه و تعمق به این مطلب است
که
آنان
در
مورد اشغال سفارت آمریکا، سقوط دولت بازرگان، جنگ ایران و عراق
چه
گفتند و چه کردند.
کدام یک از روشنفکران و گروه های چپ
در
مقابل انقلاب
کذائی اسلامی سال ۵۷ (؟) دست رد بر سینه رژیم زد
و
یا
لااقل
مخالفت خود را از
به بیراهه کشاندن "انقلاب دمکراتیک" به "انقلاب مذهبی"
ابراز کردند؟
ما
این فراز از «تحلیل» بهرام دانش
را
تجزیه و تحلیل می کنیم:
۱
روشنفکران و نیروهای چپ
پس از بهمن ۵۷
با وجود
مخالفت های ظاهری و سطحی با رهبران حزب توده در درون کنفدراسیون دانشجوئی،
آنها
عمیقاً
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب
توده
قرار داشتند.
به
نظر بهرام دانش
در
کنفدراسیون دانشجوئی،
دو جناح وجود داشته:
جناح طرفدار حزب توده و جناح مخالفان حزب توده.
جناح طرفداران حزب توده
اعضا و هواداران سازمان جوانان حزب توده
بوده اند.
فلاکت فکری و تئوریکی و تحلیلی بهرام دانش
در همین جله او آشکار می گردد:
بهرام دانش
فریفته ظواهر امور
است.
ماهیت طبقاتی کنفدراسیونی ها را نمی بیند.
فقط تمایلات سیاسی سطحی انها را می بیند.
ضمنا
حزب توده و همه احزاب کمونیستی
همیشه و همه جا
مهر طرفداری از طبقه کارگر و متحدین طبقه کارگر (دهقانان و پیشه وران و روشنفکران مترقی)
را
بر پیشانی خود دارند.
حتی
اگر
عملا
بی اعتنا به آنها و بی خبر از آنها
باشند.
حزب توده و همه احزاب کمونیستی
نمی توانند
غیر از این هم باشند
حتی
اکر متحد و حامی احزاب طبقه حاکمه باشند.
این فرق و تفاوت و تضاد مهم حزب توده و دیگر احزاب طبقه کارگر
با
بقیه احزاب و جریانات طبقات اجتماعی دیگر
است.
حزب توده
درست
به
همین دلیل
حزبی «خاین»، «منفور»، «مطرود»، «بی وطن»، «بدنام» و «بی کس و بی یار و یاور»
است.
مشخصه مهم احزاب و جریانات و مطبوعات و شخصیت های توده ای
همین
است.
بیش از ۲۰ سال
از
انتشار اندیشه های دایرة المعارف روشنگری
می گذرد،
هنوز
احدی
حاضر به تکثیر و تبلیغ و ترویج و بازانتشار اندیشه ای از اندیشه های آن
نگشته است.
ولی
نمی توان شاهد حیرت زده خشم و نفرت و غیض و غضب و تف و توهین اجامر نبود.
تازه
دایرة المعارف روشنگری
نه
سنگ طرفداری از حزب توده بر سینه می زند
و
نه
از
نقد رئالیستی و راسیونالیستی افکار سران حزب توده
پرهیز می ورزد.
۲
روشنفکران و نیروهای چپ
پس از بهمن ۵۷
با وجود
مخالفت های ظاهری و سطحی با رهبران حزب توده در درون کنفدراسیون دانشجوئی،
آنها
عمیقاً
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب
توده
قرار داشتند. مخالفت روشنفکران و نیروهای چپ و دار و دسته مستأصل خود بهرام دانش با حزب توده و با هر کس و هر چیز دیگر،
اگرچه سطحی و ظاهری و بندتنبانی،
ولی طبقاتی بوده و است و خواهد بود.
دلیلش
طبقاتی بودن انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر آدمیان است.
فیلتر
(صافی)
انعکاس واقعیت عینی
از
صافی های طبقاتی می گذرد.
حزب و دار و دسته و شخصیت مورد نظر
به
لحاظ طبقاتی
هر چه مرفه تر و متمول تر و فوقانی تر باشد،
صافی های طبقاتی اش
تنگمنفذتر
و
نتیجه معرفتی (شناخت) حاصله،
رقیق تر و سطحی تر و بندتنبانی تر می گردد.
این بدان معنی
است
که
هر اثر و هر نظر هر حزب و دار و دسته و شخصیت
فی نفسه
آیینه تعلقات طبقاتی آن و او ست.
از
تحلیل اثر و نظر
می توان به شناخت صاحب اثر و صاحبنظر نایل آمد.
۳
روشنفکران و نیروهای چپ
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده بودن روشنفکران و نیروهای چپ و راست،
اولا
فرمال و ظاهری وسطحی
است.
حزب توده
قدیمی ترین و ضمنا مدرن ترین
حزب کشور بوده است.
اعضای حزب توده
بر خلاف اعضا و هواداران و رهبران احزب دیگر
قادر به تبیین بخور و نمیر نظر درست و نادرست خود بوده اند.
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده بودن آنها
به
دلیل خالی بودن کله از اندیشه و چنته از سخن بوده است.
دیالک تیک تأثیر
(دیالک تیک اثر گذاری و اثر پذیری)
در
تاریخ معاصر
اما
ای بسا
از قراری دیگر بوده است:
روشنفکران و نیروهای چپ
واقعا
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده
نبوده اند.
حزب توده
تحت فشار کمرشکن از هر سو
کلافه بوده
و
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار ارتجاع فئودالی و بورژوایی ـ سنتی و روحانی
بوده است.
نورالدین کیانروی
مقلد روح الله خمینی بوده است.
جلسات بند تنبانی پرسش و پاسخ و نوارهای بی محتوای مربوطه
چیزی جز تقلید مکانیکی مواعظ و نوارهای خمینی نبوده اند.
این سازمان فئودالی - فاشیستی فدائیان خلق
نبوده است
که
به
حزب توده
پیوسته است.
این حزب توده بوده
که
در
نهایت فقر فکری و فلسفی و فرهنگی و تشکیلاتی و ایده ئولوژیکی
تحت تأثیر جنبش فئودالی ـ فاشیستی و فوندامنتالیستی قرار گرفته و در آن ذوب گشته است.
ما
در
حزب توده
شاهد فرمی از اوپورتونیسم بوده ایم.
حزب توده
به
توهم و بهانه تشکیل جبهه متحد خرکی
داوطلبانه
خود
را
خلع سلاح نظری، اصولی و عملی کرده است.
هیچ حزبی
این چنین فجیع به خودستیزی خطر نکرده است که حزب توده کرده است.
ادامه دارد.
انعکاس واقعیت عینی
از
صافی های طبقاتی می گذرد.
حزب و دار و دسته و شخصیت مورد نظر
به
لحاظ طبقاتی
هر چه مرفه تر و متمول تر و فوقانی تر باشد،
صافی های طبقاتی اش
تنگمنفذتر
و
نتیجه معرفتی (شناخت) حاصله،
رقیق تر و سطحی تر و بندتنبانی تر می گردد.
این بدان معنی
است
که
هر اثر و هر نظر هر حزب و دار و دسته و شخصیت
فی نفسه
آیینه تعلقات طبقاتی آن و او ست.
از
تحلیل اثر و نظر
می توان به شناخت صاحب اثر و صاحبنظر نایل آمد.
۳
روشنفکران و نیروهای چپ
پس از بهمن ۵۷
با وجود
مخالفت های ظاهری و سطحی با رهبران حزب توده در درون کنفدراسیون دانشجوئی،
آنها
عمیقاً
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب
توده
قرار داشتند. تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده بودن روشنفکران و نیروهای چپ و راست،
اولا
فرمال و ظاهری وسطحی
است.
حزب توده
قدیمی ترین و ضمنا مدرن ترین
حزب کشور بوده است.
اعضای حزب توده
بر خلاف اعضا و هواداران و رهبران احزب دیگر
قادر به تبیین بخور و نمیر نظر درست و نادرست خود بوده اند.
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده بودن آنها
به
دلیل خالی بودن کله از اندیشه و چنته از سخن بوده است.
دیالک تیک تأثیر
(دیالک تیک اثر گذاری و اثر پذیری)
در
تاریخ معاصر
اما
ای بسا
از قراری دیگر بوده است:
روشنفکران و نیروهای چپ
واقعا
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار حزب توده
نبوده اند.
حزب توده
تحت فشار کمرشکن از هر سو
کلافه بوده
و
تحت تاثیر و نفوذ ایدئولوژیک، سازمانی، فرهنگی و سبک کار ارتجاع فئودالی و بورژوایی ـ سنتی و روحانی
بوده است.
نورالدین کیانروی
مقلد روح الله خمینی بوده است.
جلسات بند تنبانی پرسش و پاسخ و نوارهای بی محتوای مربوطه
چیزی جز تقلید مکانیکی مواعظ و نوارهای خمینی نبوده اند.
این سازمان فئودالی - فاشیستی فدائیان خلق
نبوده است
که
به
حزب توده
پیوسته است.
این حزب توده بوده
که
در
نهایت فقر فکری و فلسفی و فرهنگی و تشکیلاتی و ایده ئولوژیکی
تحت تأثیر جنبش فئودالی ـ فاشیستی و فوندامنتالیستی قرار گرفته و در آن ذوب گشته است.
ما
در
حزب توده
شاهد فرمی از اوپورتونیسم بوده ایم.
حزب توده
به
توهم و بهانه تشکیل جبهه متحد خرکی
داوطلبانه
خود
را
خلع سلاح نظری، اصولی و عملی کرده است.
هیچ حزبی
این چنین فجیع به خودستیزی خطر نکرده است که حزب توده کرده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر