۱۳۹۹ خرداد ۲۶, دوشنبه

درنگی در شعر سیاوش کسرایی تحت عنوان «هدیه برای خاک» (۷)



هدیه برای خاک
  سیاوش کسرایی 

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

۱
 یکدم برآی و پنجره بگشای
وین شهر را ببین:
شهر عروس‌های جوان‌بیوه
شهر زنان غمگین در قاب پنجره
شهر هزار مادر آواره
شهر رها شده گهواره!

در این بند شعر سیاوش
تراژدی حاصله در شهر در اثر سرکوب بی دلیل و غیرمنتظره اعضای حزب توده
تشریح می شود:

الف
شهر عروس‌های جوان‌بیوه 
جوانان حزب توده اعدام شده اند
و
زنان جوان شان 
بیوه مانده اند.

سؤال این است
که
چرا
اعضای جوان حزب توده
ازدواج کرده اند
و
بدتر از آن 
چرا 
تولید مثل کرده اند؟

یکی از رهاوردهای جنبش ضد انقلابی
خروج نیمه محبوس در خانه جامعه از خانه
و
ورود به شط توده
بوده است.

نقش زنان در شکست انقلاب سفید
اگر
کمتر از نران نباشد،
بیشتر از نران بوده است.

زنان
حتی
در
شیر کردن نران و گسیل شان به جنگ شیران
نقش منفی خود
را
مثل همیشه و همه جا
بازی کرده اند.

پس از شکست انقلاب سفید
ضمنا
  سنت های فئودالی - مذهبی حاکم از دیرباز در جامعه
در هم شکسته می شوند.

پیوستن به احزاب و سازمان ها و دسته ها و هسته های به اصطلاح سیاسی
مد می شود
و
آشنایی به جنس مخالف
به
ازدواج های خرکی
 و
به
 تولید مثل دیپلوماتیک 
منجر می شود.

ازدواج خرکی
خاص اعضای حزب توده نبوده است.

حتی
سعید سلطان پور و امثالهم
که
در
اوپوزیسیون با طبقه حاکمه نکبت جدید بوده اند،
ازدواج کرده اند.

سقوط دیکتاتوری انقلابی ـ بورژوایی
اعضای جامه
را
به
لحاظ پسیکولوژیکی
آزاد می سازد.
 
خلایق دچار توهم پایان خفقان و تشکیل امنیت اجتماعی می شوند.

خلایق خر 
خیال می کردند
که
شکست انقلاب سفید
  آزادی احزاب و سازمان ها و شخصیت ها
را
فراهم خواهد آورد.

تولید مثل
ضمنا
یکی از توطئه های زنان جامعه برای تحکیم پیوند زن و شوهر
است.

ب
شهر زنان غمگین در قاب پنجره
 
منظور سیاوش از زنان غمگین در قاب پنجره
دستگیری همسران و چشم به راهی زنان
است.

پنجره
در این بند شعر
به
قاب عکس
تشبیه می شود
و
زنان چشم به راه غمگین
به
عکس.

این تصورات و تصاویر هنرمندانه سیاوش
سرشار از معنا و شاهکارند.

پ
شهر هزار مادر آواره
شهر رها شده گهواره!

زنان عضو حزب توده
پس از شروع سرکوب
برای اختفا 
به
خانه نمی روند.

به 
همین دلیل
سیاشو 
از
آوارگی زنان بچه دار و خالی مانده گهواره ها 
گزارش می دهد.

حمله غیرمنتظره به حزب توده،
ضربه ای فلج کننده بر کله توده ای ها بوده است.

این حمله ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی بر حزب توده
شبیه حمله ناگهانی فاشیسم آلمان بر اتحاد شوروی
بوده است.

استالین هم با فاشیسم المان
پیمان عدم تجاوز بسته بود
و
بسان حزب توده
چه بسا
از
اجامر  فاشیسم
حمایت کرده بود.

وقتی از اهمیت صرفنظر ناپذیر تئوری انقلابی سخن می رود، به همین دلایل است.

اگر لنین زنده مانده بود،
این خریت ها و خطاها و لطمات و صدمات غیرقابل تصور صورت نمی گرفت.

۲
 مردان 
درون اشک زنان
 ذوب گشته اند
و 
حسرتی به وسعت یک شهر
در دیده مانده است.

درک و توضیح محتوای این بند شعر سیاوش 
آسان نیست:
زنان
همسران خود را می گریند
و
در
دیدگان شان
حسرت عمیق دیدار همسر
مانده است.

تشبیه وسعت حسرت به وسعت یک شهر
شاید
به
معنی جست و جوی همسر گمگشته در چهره سکنه شهر
است. 

۳
شهر بلاکشیده
این بیوۀ عبوس، 
جوانی 
را
از خویش رانده است.

 سیاوش در این بند شعر،
شهر را به زن شوهر مرده ی غمزده ای
تشبیه می کند
که
به
طرز غیر مترقبه ای
 پیر شده است.

این تصورات و تصاویر هنری سیاوش
شاهکارند.

۴
در زیر طاق این شب دلمرده، 
نغمه‌ای
جز تلخ‌مویه نیست

نه 
نه 
دگر
 درآی دلاویز شب‌شکاف
آهنگ و زنگ آن جرس راهپویه نیست.

شهر در این بند شعر،
به
دخمه ای
تشبیه می شود
که
سقفی از شب دلمرده
دارد
و
از
ذرات شادی
حتی
تهی
است.

نه
از
زنگ ناقوس دلاویز شب شکافنده
خبری هست
و
نه
از
بانگ جرس راهپویه.

همه چیز در رکود و سکوت 
دچار انجماد شده است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر