جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اینجا ایران است.!
اینجا یکی از مدارس روستاهای حومه شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان است.
معلم ميگويد:
به آموزش و پرورش گفتم
براي مان چند ميخ بياورد؛ تا تخته سياه را روي ديوار بكوبيم.
به ما گفتند:
میخ مان کجا بود؟
برو خدا را شکر کن که کلاس تان را در طویله برگزار نميكنيد!
حریف منتقد از جماران
۱
اینجا کجا ست و این ذلیلان و علیلان و بی همه چیزان
کیانند؟
۲
آخر تو چه معلمی هستی
که
عاجز از تهیه میخی
تا
تخته سیاهت را
به
دیوار کلاس
میخکوب کنی
و
طلابت
را
به دیوار خریت؟
۳
ضمنا
تخته سیاه را به صدها طریق می توان به دیوار نصب کرد.
۴
آخر تو چه معلمی هستی
که
عاجز از تهبه نیمکت و میزی؟
۵
عاجز از تهیه سطلی آب و مشتی کاه و مشتی خاکی
تا
کاهگلی تهیه کنی
و
کلاس درس آبرومندانه ای برای خود و کودکان مردم
فراهم آوری؟
۶
انتقاد
باید همیشه با انتقاد از خود
توأم باشد
تا
عرعر نباشد.
۷
معلم باید
قبل از معلم شدن
آدم باشد.
از بی «داری» تا بیداری
تفاوت از زمین تا آسمان است.
ما کارگران بیداریم
از
خصوصی سازی
بیزاریم.
حریفان هفت تپه
۱
هی
خفتگان بی دار و ندار
در
طویله های طبقاتی
مؤسسات دولتی
خصوصی ترین مؤسسات خصوصی اند.
۲
دولتی کردن مؤسسات
ترفندی از ترفند های بیشمار طبقه حاکمه است.
۳
دولتی کردن مؤسسات
فرمی از تلاش برای نجات مؤسسات ورشکسته خصوصی است.
۴
دولتی کردن مؤسسات خصوصی
برای پمپاژ خون در اندام بی رمق آنها ست:
پیشمرحله خصوصی سازی مجدد انها ست.
۵
شعار های خر رنگ کنی از قبیل مبارزه بر ضد خصوصی سازی، نئولیبرالیسم و غیره از دهان رؤسای دانای ارگانیک طبقه حاکمه
در
تحلیل نهایی
شعارهای ضد کارگری اند
۶
نخود سیاه اند.
۷
پیش شرط بیداری طبقه کارگر
تشکل ان در حزب طراز نوین (بلشویسم) است.
آیا حمله به نماد های اینچنینی رشد جنبش را تسریع نمی کند؟
نوید
۱
چرا؟
۲
سؤال
فقط این است که منظور از جنبش چیست؟
۳
جنبش های فاشیستی و فوندامنتالیستی و آنارشیستی
هم
جنبش اند.
۴
حتی
جنبش کارگری
می تواند
مسخ شود
و
به
جنبش فاشیستی و فوندامنتالیستی و آنارشیستی
استحاله یابد.
استحاله هم یافته است.
کارگران مهاجر ترک در اروپا
طرفدار عردوغان اند
و
برای انتخاب باند فوندامنتالیستی وفاشیستی اش
از جان شیرین می گذرند
و
حسابی وضو می گیرند و نماز می خوانند.
راستی
ناظم حکمت
کجا ست؟
۵
وایت لینگ
رهبر کمونیسم کارگری
به طعنه می گفت:
بگذار مارکس تئوری ببافد.
ما
اهل عملیم
و
به
تئوری
نیازی نداریم.
۶
بدن تئوری
اما
هر جنبش اجتماعی
مسخ می شود
و
نهایتا
آب به آسیاب ارتجاع می ریزد.
۷
برای جنبش انقلابی
تئوری و نفوذ تئوری در میان توده و طبقه
صرفنظرناپذیر است.
به قول مش لنین
۸
طبقه کارگر
و
توده
بدون حزب طراز نوین طبقه کارگر
ول معطل است.
۹
توده بدون حزب توده
فقط می تواند فاجعه بیافریند.
طرز و طریق کشف حقیقت عینی
مغز مرکز درک احساسات و ادراک ما ست
ولی توسط هورمونها و سیستم عصبی
احساسات و ادراکات را به سایر ارگان های بدن انتقال میدهد.
به عنوان مثال،
انسان با دیدن صحنه ترسناک
دچار افزایش ضربان قلب میشود.
مگر قلب ما صحنه وحشت را درک میکند؟
الهی
۱
قبل از پرداختن به این نظرات الهی
باید به نکته بسیار مهمی اشاره کرد که
توجه کسی را
اصلا
به خود جلب نمی کند.
الف
توضیح علمی ـ منفردی چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
۱
مثلا توضیح فیزیکی، بیولوژیکی، استه تیکی، اتیکی، شیمیایی، فیزیولوژیکی، نویروفیزیولوژیکی ... چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
۲
به همین سان که الهی در صدد توضیح مغز و قلب است.
۳
این طرز توضیح توسط طبقه حاکمه و مکاتب فکری اش
به عنوان توضیح علمی
مطلق می شود.
۴
مثلا
عشق در ترشح هورمون ها
خلاصه می شود
۵
عقل و اندیشه در فعل و انفعالات نویرو فیزیولوژیکی، پسیکولوژیکی، الکترونیکی و غیره خلاصه می شود.
۶
یعنی با توسل به علوم منفرد و علم الاشیاء و روانشناسی و غیره
مسائل توضیح داده می شود.
بدون اینکه
به کشف حقیقت تمایلی نشان داده شود.
ب
توضیح میتولوژیکی (علم الاساطیری)، تئولوژیکی (مذهبی) و فیلوسوفیکی (فلسفی) چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
۱
اینجا
عام
و
کل
مرکزیت کسب می کند.
۲
مثال:
فلسفه مارکسیستی
دستاوردهای همه علوم منفرد و تجربی و طبیعی و ریاضی و غیره
را
تجرید می کند و به خدمت می گیرد.
۳
یعنی
توضیح خاص و منفرد و جزئی را تعمیم می بخشد
یعنی
چیزهای منفرد و خاص
را
عامیت می بخشد
یعنی
به
پلکان عام ارتقا می دهد
و
توضیح جزئیات توسط علوم منفرد
را
کلیت می بخشد
یعنی
از خطه خاص
به
عالم عام
می برد
۴
و
با متد فلسفی دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
مورد برسی و تحلیل قرار می دهد
۵
و
به
کشف حیقت
که
در عام و کل آشیان دارد
نایل می آید.
ویرایش:
این مجسمه فرانسیس اسکات کی
سراینده سرود ملی آمریکا است
که
دیروز در سان فرانسیسکو
به علت مالک برده بودن،
سرنگونش کردند.
نوید
۱
به قول خودتان
خلایق
در آخرالزمان
به سمبل ها هجوم می برند.
۲
یعنی دنبال نخود سیاه می دوند.
۳
جای حزب توده پیشاپیش توده خالی است.
۴
شهر خالی است ز احزاب
بود کز طرفی
حزبی از خویش برون آید و کاری بکند؟
شبگیر
منظور از چشم دل
احتمالا سویدا است
نقطه ای از قلب که قدما باور داشتند که محل احساس و عشق است
و خداوند اسرار زندگی را در آن قرار داده
اما انسان
- که ریشه مشترک با نسیان دارد-
آن را فراموش کرده
و کافی است انسان ها به سویدای دل رجوع کنند
تا به شناخت خود و خدا نایل شوند.
۱
ممنون.
۲
قدما
چیزها
را
نه
با
توجه به خود چیزها
بلکه
با
توسل به خیالات خود
«توضیح» داده اند.
۳
به قول انگلس
طبیعت
را
با
ماوراء الطبیعه
«توضیح» داده اند
و
نه
با
توجه به خود طبیعت.
۴
منظور از مذهب به عنوان شعور وارونه
همین است.
۵
برای شناخت جهان و خدا
باید
به
خود جهان
رجوع کرد
ونه
به خدا
۶
برای شناخت مثلا خر
باید به خود خر
پرداخت.
۷
باید روی خر
کار کرد.
۸
یعنی
خر را مورد بررسی آزمایشی قرار داد.
۹
برای اینکه محتوای شناخت خر
خریت خر
در
خود خر
است
و
نه
در
خدا و انبیاء و ائمه و خرسوار و خرچران و خرفروش و خر شناس
۱۰
ضمنا
مغز
خورجین اندیشه نیست.
۱۱
مغز چیست؟
۱۲
منشاء اندیشه چیست؟
تابنده
اقوام و ملل دیگر به زبان خودشان حرف بزنند
نفرت به زبان های دیگر
نشانه عقب ماندگی است.
۱
آره.
حق با شما ست.
۲
ولی عشق و نفرت به زبان
بی دلیل نیست.
۳
دلیلش چیست؟
۴
مشخصه اساسی و مهم جریانات پانیستی
ایدئالیزاسیون زبان خویش
و
تحقیر و تخریب زبان ملل دیگر است.
۵
مثال:
پان ترکسیت ها
محمد
را
ممت
محمود
را
ماحموت
آذربایجان
را
آزر بایجان
راحت
را
راهت
....
می نویسند
و
زبان فارسی را تخریب می کنند.
پان فارسیست ها
از واژه های آذری و تکلم آنها
جوک می سازند.
۶
زبان فارسی و آذری را مسخره می کنند.
۷
ولی
خودشان
از
زبان و فکر و فرهنگ ترکی و آذری و فارسی
کمترین خبری ندارند.
۸
چون
بی فرهنگی
مشخصه دیگر پانیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
است.
۹
اما در واکنش به پیشنهاد شما
باید گفت:
مثلا
آذری ها
در طول صدها سال
مجاز به استفاده رسمی و علمی و واقعی از زبان خود نبوده اند.
۱۰
فقط در دوره یکساله حکومت شکوهمند فرقه دموکراتب آذربایجان
زبان آذری
رسمیت کسب کرده است.
۱۱
شاه و دربار و طبقه حاکمه فاشیستی (پان ایرانیستی، پان فارسیستی)
سخن گفتن آذری ها به زبان فارسی را تشویق و تبلیغ و تحمیل کرده اند.
۱۲
آذری ها و اقوام دیگر
اما
هنوز هم نمی توانند به زبان شیرین فارسی بیندیشند و بخوانند و حرف بزنند.
۱۳
دربار پهلوی
هم
بی فرهنگ بود.
۱۴
ضمنا
یکی از دلایل مهم عقب ماندگی کشور ما
همین بیگانگی اعضای جامعه
با زبان مادری خاص خویش است.
۱۵
زبان
در جهان
ای خردمند چیست
جز ابزار تفهیم و تبیین اندیشه ها؟
۱۶
بدون تسلط به زبان مادری خویش
نمی توان
اندیشید
و
نمی توان اندیشه ها را فهمید
و
مبادله فکری کرد و رشد فکری کرد.
۱۷
در نتیجه بی زبانی
سطح توسعه نیروهای مولده جامعه
مثلا علم و فن و فناوری
نازل می ماند.
۱۸
یکی از دلایل شلیک به هواپیمای مسافربری و یا ناو خودی
هم
همین بی زبانی اجامر است.
۱۹
اصلا
زبان همدیگر را نمی فهمند.
۲۰
به قول حریفی از خود راضی
مردم ایران
مردمی بی واژه اند.
۲۱
و
بی خبر از واژه اند
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر