۱۳۹۹ خرداد ۲۹, پنجشنبه

درنگی در شعر سهراب سپهری (۱۷)



 
سهراب سپهری
حجم سبز
شب تنهایی خوب
 
ویرایش و درنگ
از
ربابه نون

گوش کن، دورترین مرغ جهان می خواند.
شب سلیس است و یکدست و باز.
 
شمعدانی ها
و 
صدادارترین شاخه فصل، 
ماه 
را 
می شنوند.
 
پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و
 در اسراف نسیم،
گوش کن، 
جاده صدا می زند از دور قدم های تو 
را.
 
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن و بیا.
 
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و 
زمان
 روی کلوخی
 بنشیند
 با 
تو
و 
مزامیر شب
 اندام تو 
را، 
مثل یک قطعه آواز 
به خود جذب کنند.
 
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
«بهترین چیز 
رسیدن به نگاهی 
است
 که
 از 
حادثه عشق 
تر است.»
 
پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر