احسان طبری
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]
منبع: سایت نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
لذا بسیار مهم است
که
بدانیم
چگونه و بر اساس چه موازینی باید رفتار کرد:
زیرا
اساسِ حلِ علمی،
حلِ مارکسیستی ـ لنینیستیِ این مسئله
است،
نه
حلِ آن بر اساس واکنش های غریزی، سننِ نادرستِ معموله در اجتماع، سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.
با
راه حل علمی کذایی طبری
باید
در
ادامه این تحلیل
آشنا شویم.
ولی
با
راه حل غیر علمی و یا ضد علمی طبری
در این جمله او
آشنا می شویم:
با
اخلاق و رفتار مبتنی بر «واکنش های غریزی، سننِ نادرستِ معموله در اجتماع، سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.»
این نظر طبری را باید زیر ذره بین تحلیل قرار داد:
۲
طرز رفتار مبتنی بر واکنش های غریزی
منظور
از
طرز رفتار مبتنی بر واکنش های غریزی
چیست؟
مثال:
به
محض نزدیک شدن پشه ای به حوالی چشم،
انسان
که
سهل است،
هر جانوری
در
عرض یک ده هزارم ثانیه
واکنش غریزی نشان می دهد.
یعنی
در و پجره چشمش
را
در
طرفة العینی
(در یک چشم به هم زدنی)
می بندد.
طبری
اصولا
معنی مفاهیم مختلف میتولوژیکی (علم الاساطیری)، تئولوژیکی (فقهی)، فلسفی، علمی و هنری
را
نمی دانست.
طبری
البته
گنجینه ای از لغات و کلمات و جملات
را
در
ذهن منفعل خود
انبار و تلنبار کرده بود
و
می توانست
آنها
را
علامه وش و طوطی وش
بر زبان راند.
طبری
ولی
فرد خوداندیشی نبوده است.
از همین جمله او
فقر مفهومی و فلسفی اش
آشکار می گردد.
غریزه چیست
و
چرا
باید
طرز رفتار مبتنی بر واکنش های غریزی
غیرعلمی، ضد علمی و به زعم طبری، ضد مارکسیستی ـ لنینیستی باشد؟
۳
طرز رفتار مبتنی بر واکنش های غریزی
غریزه
در
وحدت دیالک تیکی با عقل
وجود دارد.
ما
با
دیالک تیک غریزه و عقل
سر و کار داریم.
حتی نباتات و جانوران
با
دیالک تیک غریزه و «عقل»
سر و کار دارند.
غریزه
تیزتر، هشیارتر، سریع تر، قدیمی تر، غنی تر و قوی تر از عقل
است.
تفاوت غریزه با عقل
در
طبیعیت (ناتورالیته) غریزه و اجتماعیت (سوسیالیته) عقل
است.
دیالک تیک غریزه و عقل
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک طبیعت و جامعه
است.
غریزه
مفهوم و موضوع علم الاشیاء
و
عقل
مفهوم و موضوع علم الجامعه
است.
عقل
مکمل غریزه است.
۴
طرز رفتار مبتنی بر واکنش های غریزی
طبری
با
تحقیر طرز رفتار غریزی،
(بسان روحانیت)
اعضای جامعه
را
طبیعیت زدایی می کند.
دناتورالیزه می کند.
دناتورالیزاسیون
از
مفاهیم علوم غذایی
است.
پروتئین های حیوانی شیر
پس از زدن مایه پنیر
(آنزیم)
دناتورالیزه می شوند.
سلب طبیعیت می شوند.
مثال
عیسی بن مریم
هم
بسان طبری،
موازین اخلاقی مسیحی
را
تعیین، تنظیم و ابلاغ می کند:
یکی از این احکام اخلاقی مسیحیت،
واکنش طبیعی ـ غریزی نشان ندادن به سیلی لاشخوری است.
آدمی
به
محض نشستن مگسی، پشه ای، زنبوری بر سر و صورت خود
به
حکم غریزی
سیلی محکمی
بر آنها می زند.
زدن سیلی بر حشرات الارض،
شرعی و اخلاقی و مجاز
است،
ولی
واکنش نشان دادن به سیلی لشاخر الارض
غیرشرعی، ضد اخلاقی و ممنوع.
عیسی بن مریم
هم
اعضای جامعه
را
طبیعیت زدایی می کند.
دناتورالیزه می کند.
دناتورالیزه می کند.
زباله می سازد.
سلب ناتورالیته از اعضای جامعه
اما
به
بروز اختلالات روانی در آنها
منجر می شود.
یکی از دلایل تیمارستان گشتن طویله جماران
هم
همین طبیعیت زدایی از اعضای طویله است.
۵
طرز رفتار مبتنی بر سننِ نادرستِ معموله در اجتماع،
سنن رایج
در
هر
جامعه
را
نیز
نمی توان
به
طرز سوبژکتیو (دلبخواهی)
به سنن درست و نادرست
طبقه بندی و تخطئه کرد.
مارکسیسم
تئوری انتقاد
است.
مارکسیسم
هم
طرز رفتار غریزی
را
مورد تجزیه و تحلیل راسیونالیستی ـ رئالیستی
قرار می دهد
و
هم
طرز رفتار سنتی رایج
را.
مارکسیسم
اهل نفی مجرد
نیست.
مارکسیسم
همیشه و همه جا
اهل نفی معین
است.
اهل نفی دیالک تیکی
است.
مارکسیسم
مثلا
برای
طرز رفتار مضر و مخرب و منفی غریزی و سنتی،
آلترناتیو عقلی و مدرن
عرضه می دارد.
مثال
دولت آلمان دموکراتیک
برای فیلم های پورنوی امپریالیستی
حتی
الترناتیو
عرضه می کند.
فیلم های اروتیکی آلمان دموکراتیک
را
کنسرن های رسانه ای آلمان غربی
پس از اشغال و تخریب آلمان دموکراتیک
«خریدند»،
ولی
آنها را قابل نشان دادن نیافتند.
برای اینکه اخلاق پرولتری
خاری در چشم امپریالیسم اخلاق ستیز به طور کلی است.
مراجعه کنید
به
نیهلیسم اخلاقی
۶
طرز رفتار مبتنی بر سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.
طبری
معنی
مفهوم انفرادی
را
نمی داند.
طبری
مفهوم انفرادی
را
با
مفهوم فردی
عوضی می گیرد.
طرز «تفکر» طبری
لغت نامه ای
است
و
نه
فلسفی
و
نه
مفهومی.
ما باید میان مفاهیم زیر تفاوت بگذاریم:
فرد
مفرد
منفرد
فرد
در
دیالک تیک فرد و جامعه
وجود دارد
منفرد
در
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
مفرد
در
دیالک تیک مفرد و جمع.
۷
طرز رفتار مبتنی بر سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.
ایراد دیگر این جمله طبری
در
نادیده گرفتن تعلقات طبقاتی افراد
و
نتیجتا
نادیده گرفتن تفاوت و تضاد طبقاتی سلایق و علایق فردی اعضای جامعه است.
سلایق و علایق اشراف فئودال و روحانی
با
سلایق و علایق بورژوازی
و
سلایق و علایق اشراف فئودال و روحانی و بورژوا
سلایق و علایق اشراف فئودال و روحانی و بورژوا
با
سلایق و علاق توده های دهقان و پیشه ور و پرولتر
از
زمین تا آسمان تفاوت و حتی تضاد دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر