شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت هفتم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۶ ـ ۲۸)
۱
به همت بر آر از ستیهنده شور
که بازوی همت، به از دست زور
معنی
تحت اللفظی:
با
بزرگواری و بخشش دشمن خود را رام کن
برای
اینکه بخشش بهتر از توسل به زور است.
برای کشف مخاطب سعدی
نظری بربیت قبلی شعر می اندازیم:
تحمل کن، ای ناتوان از قوی
که روزی تواناتر از وی شوی.
مخاطب سعدی
توده تحت استثمار و سرکوب و
ستم
است.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک مهر و قهر
را
به
شکل دیالک تیک همت و
زور بسط می دهد
و
از
آن
نسخه ای برای «مبارزه» طبقاتی توده ها می سازد.
رهنمود سعدی به توده
پرهیز از توسل به قهر انقلابی
و
سختکوشی
(تولید هرچه بیشتر و سریعتر)
یعنی
تمکین به شدیدترین شرایط استثمار
است.
آدم
به
یاد رهنمود عیسی بن مریم
به
توده برده می افتد:
در واکنش به سیلی اول بر سمت راست صورت
سمت چپ صورتت
را
برای سیلی دیگر
عرضه دار.
سعدی
این اندرز
را
بعدها
به
شکل زیر
تکرار خواهد کرد:
گر اندیشه باشد،
ز خصمت گزند
به
تعویذ احسان
زبانش ببند
عدو را به جای
خسک، زر بریز
که احسان کند،
کند،
دندان تیز.
(سعدی، «بوستان»، ص ۴۷ ـ ۴۸)
معنی تحت اللفظی:
اگر از دشمنت هراس داری،
با
توسل به تعویذ احسان
از
دشنام و
پرخاش او
ممانعت به عمل آور.
به
عوض خار و خس
به
دشمن
زر
بده.
برای اینکه احسان
دندان تیز دشمن را کند می کند.
تعویذ
به
دعایی
اطلاق می شود
که
برای ممانعت از بلا
به
گردن آویزند
و
یا
به
بازو بندند.
سعدی
در این بیت شعر
برای احسان به دشمن نقش دعای بلاگردان
قایل می
شود.
سعدی
قیاس به نفس می کند
و
نمی اندیشد
که
توده
حتی
خس
ندارد،
چه رسد به زر.
سعدی به پشه و مور و سنگریزه
اندرز مسالمت و احسان
نمی دهد
بلکه با تکیه بر ترجبه اثبات می کند
که
اگر پشه و مور متحد شوند،
شیر و پیل
ذله و ذلیل می شوند.
ولی وقتی نوبت به توده زحمت می رسد،
سعدی
میدان مبارزه طبقاتی
را
حتی الامکان تنگ و شیوه مبارزه طبقاتی را حتی
المقدور مسالمت آمیز می سازد.
توده مولد و زحمتکش گرسنه، پابرهنه،
بی پناه و بی سرپناه باید در مبارزه علیه اشراف بنده دار، فئودال و دربار
به
جای مبارزه قهرآمیز،
همت به خرج دهد.
سعدی از کسانی که جز قدرت
تشکل و وحدت اندیشه و عمل،
هیچ ندارند،
همه چیز می طلبد.
این نوعی ماکسیمالیسم
(حداکثرگرائی) بی محتوا، محال و دسترس
ناپذیر است.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر