احسان طبری
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]
منبع: سایت نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
رفتارِ صحیح
مبتنی بر تفکرِ عینی و منشِ جمعی،
این فضا را پیوسته مصفّا، نشاط آور و شفاف نگاه می دارد.
فرض کنیم
که
کسی در حزب توده
بخواهد که این رهنمود رهبر
را
جامه عمل بپوشاند،
مشخصا
چه باید بکند؟
چگونه
می توان
تفکر عینی و منش جمعی
را
در
خود
و
حزب خود
تشکیل و توسعه داد؟
طبری
انشاء می نویسد.
علم بهتر است و یا ثروت؟
۲
رفتارِ صحیح
مبتنی بر تفکرِ عینی و منشِ جمعی،
این فضا را پیوسته مصفّا، نشاط آور و شفاف نگاه می دارد.
آنچه که طبری و حزب توده و احزاب کمونیستی کذایی
اعتنایی بدان نداشته اند و ندارند،
تعلیم و تعلم تفکر مفهومی
است.
درست به همین دلیل
یعنی
به
دلیل خالی بودن جای تفکر مفهومی و شعور طبقاتی
اخلاقی فئودالی
در
حزب توده
رواج داده شده است.
سران و سرداران حزب توده
پهلوانان توده بوده اند
و
نه
متفکران پرولتاریا.
طبری
عقب مانده تر از نیک آیین
است
و
هر دو
عقب مانده تر از سیاوش کسرایی اند.
اگر
حزب توده
رهبری از طراز سیاوش می داشت،
دچار خطاهای خطیر نمی گشت.
ما برخی از تحلیل های سیاوش کسرایی
را
مورد تأمل قرار داده ایم.
سیاوش
به
لحاظ فوت و فن تحلیل
ستایش انگیز و حیرت انگیز
است.
ای کاش جوانمرگش نمی کردند،
تحلیل های ما را می دید
و
متوجه شباهت چشمگیر می گشت.
مراجعه کنید
به
متاتحلیلی بر
تحلیل سیاوش کسرایی
۳
رفتار غلط
مبتنی بر تفکرِ ذهنی و منشِ فردی،
آن را از تناقضاتِ مضر، هوای مسموم و کدر انباشته می کند،
رگههای نفاق و افتراق را ژرف میکند
و
بسط می دهد،
موجدِ بحرانهای شدید درونی میشود،
نشاطِ مبارزه را زائل می سازد
و
لذا بدیهی است
که
کار
را
احیاناً به شکست ها، فروریختگیها و حتی زوال میکشاند.
طبری خیال می کند
که
با
اخلاق فئودالی
(تعارفات یاسر عرفاتی)
می توان
جای خالی
شناخت و شعور طبقاتی ـ پرولتری
را
پر کرد و شق القمر کرد.
تقصیر هم ندارد.
برای اینکه خودش اصلا نمی داند که تفکر مفهومی چیست
و
چگونه می توان آن را تمرین کرد و فراگرفت.
طبری
شخصیتی اندیشنده نیست.
طبری
انبار سخنگوی افکار این و آن است.
طبری
طوطی وش
است
و
نه
کلاغ آسا.
۴
لذا بسیار مهم است
که
بدانیم
چگونه و بر اساس چه موازینی باید رفتار کرد:
زیرا
اساسِ حلِ علمی،
حلِ مارکسیستی ـ لنینیستیِ این مسئله
است،
نه
حلِ آن بر اساس واکنش های غریزی، سننِ نادرستِ معموله در اجتماع، سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.
اخلاق و رفتار اعضای جامعه
توسط طبری
سلب عینیت و علمیت
می شود.
یعنی
اخلاق و رفتار اعضای جامعه
شالوده عینی و علمی خود
را
یعنی
شالوده طبقاتی و تئوریکی خود
را
از
دست
می دهد.
طبری
به
همین دلیل
در
صدد وضع موازین رفتاری برای اعضای طویله است
تا
شق القمر شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر